کتاب زیر درخت انجیر داستانهای این کتاب با لحنی کودکانه روایت شدهاند چون راوی در همه داستانها اول شخص است و همان کودک شیطانی است که مرتب از زیر کار در میرود و پی بازیگوشی است. اسامی و افراد در داستانها واحد و ثابت هستند. به همین خاطر این ظن به وجود میآید که راوی احتمالا کودکی خود نویسنده باشد و گوشهای از خاطرات کودکیاش را در قالب داستان ریختهاست. البته میتوان از این زاویه هم به موضوع نگاه کرد که تواضعی تعدادی شخصیت را از واقعیت الهام گرفته و داستانهایش را براساس آنها نوشته است چون داستانهای کتاب بهمرور سالها و طی سالهای 72 تا 77 نوشتهشدهاند. داستانها هم علاوهبر زبان روایتشان، از نظر موضوعی با هم اشتراک دارند و این نقطه مشترک هم همان شیطنتها و بازیگوشیهای پسری نوجوان است. پسر شیطان کتاب، در هر داستان، یک خرابکاری به بار میآورد که باعث شکلگیری اتفاقات آن داستان میشود. کار اصلی تواضعی، فعالیتهای مطبوعاتی است. شاید یکی از دلایل جایزهگرفتن این کتابش، بهرهگیری مناسب از لحن ژورنالیستی و روزنامهنگارانه او در نوشتن داستانهای این کتاب باشد. بهعلاوه با توجه به کتابهایی که به گفته خودش از هوشنگ مرادی کرمانی و یوسف علیخانی خوانده است، میتوان از علاقهاش به فضاهای ساده و روستایی که داستانهای این کتابش در آنها میگذرد، پرده برداشت. قسمتی از کتاب:کفترم را خوب وارسی کردم که ببینم زخمی شده یا نه. طوریش نبود. فاطی با جارو و خاکانداز آمد پایین جارو کرد. من لب حوض نشسته بودم و نگاهش میکردم. وقتی رفت، فکری به کلهام زد. کبوتر را گرفتم جلوی صورتم و صاف زل زدم توی چشمهای ریزش؛ همانجوری که مرضیه بهم زل زده بود. صفحه 36