کتاب داستان های کودکی من «داستانهای کودکی من» روایتی خواندنی و متفاوت از اولینهاست؛ اولین برخورد کودک با هستی و تولد انسانی شبیه به خود. کشف آغاز زندگی با پاسخهایی نه به اندازه واقعیت، بلکه با ترازوی دریافت کودک از واقعیت. ازاین رو وقتی در داستان «خواهرجدید»، زینب، قهرمان قصه، در پی یافتن این سوال است که بچهها ازکجا میآیند و یا وقتی در داستان «سوال بیجواب» در پی یافتن تفاوت میان دخترها و پسرهاست، نویسنده تنها به بازنمایی صادقانه و شیرین دوران کودکی با پرسشهای بیشمارش میپردازد. و کودک در این قصهها به اندازه منطق کودکیاش میشنود و میآموزد. از این حیث «داستانهای کودکی من» به دنیای کودکانه وفادار است و قصههایش از مسیر پرپیچ و خم تجربههای کودکی به کشف پاسخهایی میرسد که تنها منطق نویسنده نیست و حضور نویسنده بزرگسال دنیای کودکی را خدشه دار نمیکند. این مساله کلید اصلی خلق آثار موفق برای کودکان به شمار میرود که بر قواعد دنیای سینمای کودک هم جاری است. اینها همه درحالی است که دنیای کودکانه زینب به عنوان یک دختربچه مسلمان عرب، شباهت بسیاری با دنیای کودک ایرانی دارد و این نزدیکی با ترجمه روان کتاب، تجربه لذت بخشی را از خواندن این قصهها به جای میگذارد. کتاب شامل ۱۵ قصه کوتاه است به نامهای: خواهر جدید، اولین سیلی، سوال بیجواب، ماهی من، جوی آب به کجا میرود، شب فراموش نشدنی، شبی که دندان درد گرفتم، جعبه قصهها، ترس و گنجشکهای حیاط. قسمتی از کتاب: کنارش یک شبح کوچک پارچهای بود که کاملا پیچیده شده بود و فقط سرکوچکی از آن بیرون زده بود. با دیدن آن سر کوچک بغضم ترکید و در حالی که گریه میکردم، فریاد زدم: «به این میگین خواهر؟! آخه اون آبجیه منه؟!» سرکوچک او مو نداشت و پوست کلهاش دیده میشد. صورتش هم کاملا زرد بود. سر بابا داد کشیدم: «اون رو به شیرفروش پس بدین. من یک خواهر مثل خودم ازش خواسته بودم نه این زرد کچل رو.» داستان خواهر جدید/ صفحه 11