کتاب قاب طلایی محتوای داستانها، دغدغههای کودکانهای است که از زاویه دید شخص اول روایت میشود. در داستان حسادت دنیای کودکانه به خوبی به تصویر کشیده شده است. مریم و افسانه دوستانی قدیمی هستند و تمام دوره دبستان را با هم به مدرسه رفتهاند. در داستان دوم، مادربزرگ تنها در خانهای قدیمی زندگی میکند وعباس، نوهاش، شبها پیش او میماند. در یک شب سرد و بارانی، ناگهان سقف آسمان میشکافد و توفان و رعد و برق باعث خرابی خانه مادربزرگ میشود. مادربزرگ و عباس در لابهلای سنگ و چوب و گِل فروریخته دیوار خانه میمانند. سرانجام هر دو زنده بیرون میآیند و همگی به فکر ساختن خانه جدیدی برای مادربزرگ میافتند. داستان سوم، ماجرای کودکان آواره بوسنی و هرزگوین است که از دست صربها در دشتها آواره شدهاند. صدای شلیک مسلسل و انفجار بمب، یک دم قطع نمیشود. قسمتی محتوای داستانها، دغدغههای کودکانهای است که از زاویه دید شخص اول روایت میشود. در داستان حسادت دنیای کودکانه به خوبی به تصویر کشیده شده است. مریم و افسانه دوستانی قدیمی هستند و تمام دوره دبستان را با هم به مدرسه رفتهاند. در داستان دوم، مادربزرگ تنها در خانهای قدیمی زندگی میکند وعباس، نوهاش، شبها پیش او میماند. در یک شب سرد و بارانی، ناگهان سقف آسمان میشکافد و توفان و رعد و برق باعث خرابی خانه مادربزرگ میشود. مادربزرگ و عباس در لابهلای سنگ و چوب و گِل فروریخته دیوار خانه میمانند. سرانجام هر دو زنده بیرون میآیند و همگی به فکر ساختن خانه جدیدی برای مادربزرگ میافتند. داستان سوم، ماجرای کودکان آواره بوسنی و هرزگوین است که از دست صربها در دشتها آواره شدهاند. صدای شلیک مسلسل و انفجار بمب، یک دم قطع نمیشود.