کتاب یه قل دو قل 2 - داستان کودک دعوا بود، یعنی من و محمدحسین دعوایمان شده بود. اولش من میخواستم خودم یک ماشین جدا داشته باشم و آن طوری که دلم می خواهد گل کاری اش کنم و پشت فرمان بنشینم و پز بدهم و بروم دنبال عروس. اصلا دلم نمیخواست محمدحسین هم توی ماشین من باشد. آخر یکدفعه جلوی عروس دوقلوها، یک چیزی میگفت که من خجالت می کشیدم. اما...
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir