ستیز با رای مردم جنگ نرم را میتوان آخرین حلقه از سلسله راهبردهای نظام سلطه برای تغییر حکومتهای ناهماهنگ با منافعشان به ویژه در جهان سوم دانست. حلقههای پیشین این سلسله را میتوان دکترینهایی همچون «براندازی و ضدبراندازی»، «شورشگری و ضدشورشگری» و «جنگ کمشدت» نام برد. امریکاییها پس از شکست خفت بار در ویتنام، پروژهای را از طریق مؤسسات آکادمیک و اندیشکدههای راهبردی خود مورد بررسی قرار دادند که شکل تازهای از براندازی و تغییر حاکمیتها بود و با استفاده از فرایندهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و در صورت لزوم اجرای عملیات نظامیِ محدود محقق میشد. این مدل در سرنگونی آلنده در شیلی، ساندنیستها در نیکاراگوآ کاربردی گردید. به طور کلی امروزه، رهیافت تقابلگرایی و خشونتمحور با محوریت اقدامات نظامی در نظام بینالملل جای خود را به رویکرد نرمافزاری و جنگ نرم داده است. این رهیافت از سوی مراکز مطالعاتی و مؤسسات وابسته به بنیانهای غرب اشاعه یافته، و توسط مؤسساتی همچون کمیته خطر کنونی، بنیاد اعانه ملی برای دمکراسی، موسسه هوور و بنیاد دفاع از دمکراسیها ترویج شده است.