خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار میگیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده، اخلاق، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد. در واقع خانواده، به عنوان سلول اصلی سازندۀ اجتماع، یکی از عوامل مهم تحصیل آرامش است که اصلاح جامعه به اصلاح آن بستگی دارد. در تمامی اسناد بالادستی نظام، اعم از قانون اساسی و سند چشمانداز و سیاستهای اعلامشده توسط مقام معظم رهبری، خانواده به عنوان یک اصل بنیادی در نظر گرفته شده است، اما متأسفانه در برنامههای کلان نظام نه تنها خانواده و تحکیم آن کانون توجه قرار نگرفته است، بلکه بر عکس حاصل عملیاتی شدن چهار برنامۀ توسعه در کشور تضعیف خانواده بوده است؛ به نحوی که شاهد افزایش بیرویۀ طلاق و نزدیک سه برابر شدن نسبت طلاق به ازدواج هستیم. با مراجعه به فطرت انسان، روشن میشود که پیشرفت باید وسیلهای در جهت کسب آرامش باشد اما در الگوهای توسعۀ غربی پیشرفت در کانون توجه قرار داشته و همواره در دورههای اخیر آرامش بشر فدای رسیدن به آن شده است. عدالت عاملی است برای آرامش، وقتی در پیشرفت چه در حوزههای فردی و چه اجتماعی عدالت رعایت شد، این پیشرفت توأم با آرامش خواهد بود. بنابراین در الگوی اسلامیایرانی پیشرفت آنچه باید همواره مورد توجه واقع شود، اصل قرار گرفتن آرامش در مسیر تحقق پیشرفت است. اسلام توجه ویژهای به خانواده دارد و نه تنها کارکرد نیمی از جامعه، یعنی زنان جامعه، را به تحکیم و سلامت خانواده اختصاص داده، بلکه مردان جامعه را نیز به صیانت از خانواده و حفظ آن از آسیبها موظف نموده است. از طرف دیگر، در الگوی توسعۀ غربی، از کارکرد خانواده کاسته میشود و وظایف خانواده به عهدۀ دولت گذاشته میشود و عناصر و پتانسیلهایی که باید برای خانواده صرف، به اجتماع کشانده شود و در اجتماع خرج میشوند. نتایج و پیامدهای این نوع نگاه و الگوی توسعه را میتوان در اصل قرار گرفتن اشتغال زنان، افزایش سرای سالمندان، مهدکودکها و پرستارهای خصوصی کودکان و بزرگسالان مشاهده نمود. سیاستهای جمعیتی در الگوی توسعۀ غربی به سمت کوچکتر شدن خانوادهها و کاهش کارکرد آن پیش میرود. چنانچه جامعۀ ما نیز از آن بیتأثیر نبوده است و نشانۀ بارز آن کاهش تشکیل و تداوم ازدواجها به خصوص در چند سال اخیر است.