کتاب نظریه فتنه در تاریخ اسلام بعد از انقلاب الهی پیامبر محمد (ص) حوادثی رخ داد که نام آنها را فتنه گذاشتهاند: فتنهی ناکثین، فتنهی قاسطین و فتنهی مارقین. بعد از انقلاب اسلامی امام خمینی نیز شورشهایی رخ داد که به فتنه مشهور شد: فتنهی منافقین و بنیصدر، فتنهی 18 تیر 1378 و آخرین آنها فتنهی 1388 در دهمین انتخابات ریاستجمهوری. فتنه چیست؟ چرا بعضی حوادث را در اسلام فتنه خواندهاند؟ آیا میتوان در این فتنهها وجه مشترکی یافت؟ آیا میتوان در این فتنهها به الگویی مشترک رسید؟ آیا میتوان براساس اندیشههای دینی فرضیهای را ترسیم کنیم و با تطبیق آن بر فتنهها آن را به یک نظریه تبدیل کنیم؟ به نظر میرسد با مطالعهی متون دینی به یک چارچوب نظری برسیم که بر همهی فتنهها قابل انطباق باشد. فرضیهی ما در این تحقیق این است: منافقان داخلی و دنیاطلبانی که احساس میکنند منافع مادی آنها تأمین نشده با تحریک مخالفان ایدئولوژیک خارجی دست به توطئه میزنند و با ایجاد شبهه و تردید، با تمسک به دین و تأویل قرآن و تفسیر به رأی، قسمتی از مردم را به طغیان علیه رهبری انقلاب برمیانگیزند. آنها با انتخاب یک شعار به ظاهر حق و واقعاً باطل قسمتی از مردم را تحت تأثیر قرار میدهند و حکومت اسلامی را دچار یک بحران میکنند. در این نوشته ما چندین فتنه را مورد مطالعه قرار میدهیم تا ببینیم آیا این فرضیه قابل اثبات است یا نه؟ قبل از آن لازم است از دو مفهوم کلیدی «فتنه» و «نفاق» تعریفی ارائه دهیم.