کتاب "سه رنگ" اثر منصور ضابطیان، مجری و روزنامهنگار معروف ایرانی که در عین حال با روحیهای ماجراجو و علاقمند به سفر و گردشگری شناخته میشود، یک سفرنامه جذاب و شگفتانگیز است که شما را به دنیای زیبای ایتالیا میبرد. این اثر با زیرعنوان "غذانوشتهای سفر ایتالیا" به راز و رمزها و دستپختهای لذیذ این کشور اروپایی میپردازد.
این کتاب در دل خود داستانهایی شگفتانگیز از تجربیات غذایی نویسنده را در قالب ماجراهایی دلنشین و خندهدار روایت میکند. ضابطیان با دقت و حوصله به بررسی فرهنگ غذایی ایتالیا میپردازد و از هنر و تنوع غذاهای ایتالیایی بهعنوان سمبلی از نوآوری و کیفیت در غذا یاد میکند. این سفرنامه بهخوبی ارتباطات انسانی و تعاملات مفرحی را که او در این سفر یکماهه با مردم محلی برقرار کرده، به تصویر میکشد و شما را به دنیای بازارهای محلی، طعمهای جدید و عطرغذاهای خوشمزه میبرد. کتاب به شکلی ساده و صمیمی نگارش شده و با تصاویری زیبا و گرافیک متنوع، حس زندگی و شادی آن لحظات را به خواننده منتقل میکند. از تنوع پاستا و پیتزاهایی که در این سفر کشف میشود، تا ذکر همزیستی فرهنگی و اجتماعی، همگی در این کتاب بهخوبی برای شما تجسم میشوند.
اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که به سفر و کشف غذاهای بومی علاقهمندید، یا حتی اگر به دنبال ایده برای برنامهریزی سفر بعدی خود هستید، این کتاب میتواند یک گزینه مناسب برای شما باشد. همچنین، اگر عاشق قصههای شیرین و دلنشین از تجربههای انسانی و غذاهای مختلف هستید، "سه رنگ" شما را در سفری خوشمزه و بینظیر غرق خواهد کرد. میتوان گفت این کتاب نهتنها برای عاشقان غذا و فرهنگ، بلکه برای همهی افرادی که به داستانهای سفر و تجربههای خاص علاقهمندند، جذاب و خواندنی است. از دوستانتان گرفته تا اعضای خانواده، این کتاب میتواند هدیهای ارزشمند و انگیزهای برای آغاز یک سفر جدید باشد.
روبه روی کلیسای جامع میلان ایستادهام، یا به عبارتی کلیسای دومو. دومو نام مشترکی است که به همهی کلیساهای اصلی شهرهای اروپایی گفته میشود. همهی شهرها در اطراف این کلیساها معنا پیدا میکردهاند و طبیعی است که مرکز شهر باشند و میدانهای اصلی شهرها هم Piazza del Duomo نام بگیرند. کلیسای جامع میلان دومین کلیسای بزرگ ایتالیا و سومین کلیسای بزرگ اروپاست و ساختنش حدود ششصد سال طول کشیده است؛ اما من نیامدهام تا این افتخار معماری میلانیها و زیارتگاه کاتولیکهای معتقد شهر را تماشا کنم. برای پیدا کردن لوئینی Luini ناگزیرم از جلوی کلیسا عبور کنم و در یکی از کوچه پس کوچههای ضلع شرقی کلیسا دنبالش بگردم. لوئینی در واقع یک نانوایی است که اغلب میلانیهای اصیل از آن خاطره دارند یا دست کم اسمش را شنیدهاند. البته وقتی از نانوایی در ایتالیا حرف میزنیم نباید تصویری از نانواییهای ایران در ذهنمان بیاید. نانواییها در اینجا، علاوه بر نان، هزار و یک غذای سرپایی و پیتزای کوچک و… هم میفروشند. به همین دلیل بیشتر میشود از آنها به عنوان فست فود فروشی یا کافه یاد کرد تا نانوایی. حالا برگردیم به لوئینی که حتی از دور هم میشود جایش را تشخیص داد. نه به خاطر تابلوی بزرگ و نئون و سر و صدا که اتفاقا هیچ کدام را هم ندارد، بلکه به خاطر صفی که همیشه جلویش تشکیل شده تا مردم یک به یک وارد شوند و خرید کنند. اینجا را خانمی به اسم جوزپینا لوئینی در سال 1949 بنا گذاشته. تصور کنید در ایتالیای خسته از جنگ، خانم لوئینی زادگاهش پولیا را رها میکند و به میلان میآید. اینکه چرا پولیا را ترک میکند معلوم نیست، اما شاید به این دلیل باشد که این منطقه نزد ایتالیاییها شوم و منحوس است.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir