جرقه فتنه؛ مروری بر حوادث لبنان و شکلگیری بحران داخلی و منطقهای کتاب «جرقۀ فتنه» خاطرات و تاریخنگاری کریم بقرادونی است که خود در آن دوران، مشاور رئیسجمهور لبنان (امیل لحود) بوده و ضمن حضور مستقیم در جریان حوادث، به اسناد مهمی نظیر صورتجلسات هیئت دولت نیز دسترسی داشته و حاصلِ بخشی از مشاهدات و مطالعاتش، همین کتاب است.
اگر به شناخت اوضاع سیاسی لبنان و فهم ریشۀ بحرانهای این کشور (و حتی تا حدی آشنایی با ریشۀ بحران سوریه) علاقهمند هستید، خواندن این کتاب دستاول را به شما توصیه میکنیم. اگر کسی اهل دنبالکردن خبرها باشد، حتماً دربارۀ کشور کوچک ولی پراهمیت لبنان و اوضاع سیاسی «همیشه آشفتۀ» این کشور و نبرد محورهای مختلف جهانی بر سر این کشور مطالب زیادی شنیده و میشنود. این روزها هم که باز اوضاع سیاسی لبنان با انفجار بیروت و استعفای دولت و بعضی تظاهرات خیابانی بههمریخته و کشور در خلأ سیاسی فرورفته و از آمریکا گرفته تا فرانسه برای تسلط بر این کشور به میدان آمدهاند و در مقابل، جریان مقاومت هم تلاش دارد اهداف آنها را ناکام بگذارد. اما جریانهای سیاسی که امروز در لبنان در مقابل هم صف کشیدهاند و شخصیتهایی که هر کدام برای محقق کردن هدف خاصی تلاش میکنند و صفبندیهای منطقهای و بینالمللیای که در این کشور به چشم میخورد ریشه در حوادث سالهای پیش و خصوصاً حوادث سالهای 2000 تا 2007 دارد. سالهایی که شاهد تحولات چشمگیر سیاسی در جهان و منطقه و لبنان بودیم و امروزِ لبنان، جلوهای از تحولات آن روزهاست، از فوت حافظاسد و انتخاب بشار اسد و حوادث 11 سپتامبر و اشغال افغانستان و عراق گرفته تا قطعنامۀ ضد سوری 1559 و ترور رفیق حریری و ترورهای زنجیرهای سیاسی در لبنان و تظاهرات عظیم 8 مارس و 14 مارس و عقبنشینی ارتش سوریه از این کشور و جنگ 33 روزه و قطعنامۀ 1701 و تحولات دیگری که همگی در کنار همریشهٔ اوضاع فتنه گون لبنان را شکل دادهاند.
اگر به شناخت اوضاع سیاسی لبنان و فهم ریشۀ بحرانهای این کشور (و حتی تا حدی آشنایی با ریشۀ بحران سوریه) علاقهمند هستید، خواندن این کتاب دستاول را به شما توصیه میکنیم
درگذشت حافظاسد هنگام صحبت با رئیسجمهور لبنان
ساعت ده و بیست دقیقهٔ صبح روز شنبه 10 ژوئن 2000 (21 خرداد 1379)، مثل تمامی شنبهها، امیل لحود با حافظاسد تماس گرفت. حافظاسد شروع کرد به سؤالکردن از حال فرزندان و خانواده و آبوهوا. به این اشاره کرد که هر شرایطی در آبوهوای لبنان پیدا شود سریعاً به سوریه منتقل میشود و همینطور برعکس. بعد با خنده گفت که (غیر از اینکه اوضاع سیاسیمان هم با یکدیگر همراه است) شاهد «همراهی دو آبوهوا» (بین لبنان و سوریه) هم هستیم. مجدداً از آزادسازی جنوب لبنان ابراز خوشحالی کرد و گفت به کارهایی که لحود انجام میدهد افتخار میکند. بعد دربارهٔ سیر مذاکرات با سازمان ملل پرسید.
لحود گفت اسرائیل میخواهد بخشهایی از خاک لبنان را در چنگ خودش نگه دارد، و فرانسه هم پیشنهاد کرده یک نیروی واکنش سریع به لبنان بفرستد تا در مناطق مسیحینشین مستقر شوند و یک نیروی واکنش سریع هندی پاکستانی هم برای انتشار در دیگر مناطق ارسال شوند و او (لحود) این پیشنهاد را بهکلی رد کرده است.
اسد با تعجب پرسید: «کار به اینجاها رسیده است؟»
لحود جواب داد: «میترسم برگردیم به دورانی که لبنان بین حورهای رقیب (بینالمللی) تقسیم شده بود.»
اسد عصبانی شد. لحود برای اولینبار شنید که اسد صدایش را بالا برده و فریاد میزند: «اینها خیال میکنند هنوز در دوران قیمومیت هستند؟ دوران قیمومیت دیگر تمام شده و رفته.»
البته اسد سریع برگشت به آرامش همیشگیاش و شروع کرد به پرسیدن دربارهٔ اوضاع خانواده و بچههای لحود و گفت: «میدانم که معمولاً روز شنبه (روز تعطیل هفته) را بهوقت گذراندن با بچهها اختصاص میدهی. معطلشان نکن، همهٔ کارهای ما برای آنهاست. آینده هم برای آنهاست.»
صحبت که به اینجا رسید، تعللی در حرفزدن رئیسجمهور سوریه پیش آمد، بعد ناگهان صدایش قطع شد. صدای افتادن چیزی به گوش رئیسجمهور لبنان رسید، حدس زد صدای گوشی تلفن بوده که از دست اسد به زمین افتاده. خط تلفن بازمانده بود و لحود از پشتگوشی صدای جیغ زنها را شنید و بعد تماس قطع شد.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir