روایتی زیبا اما آغشته به خون...
برش هایی از زندگانی امام حسین (ع) از آغاز تا پرواز
در حادثه کربلا اتفاقات ناگواری به وقوع پیوست که هنوز هم بسیاری از مفسران تاریخی از تحلیل جامع آن عاجزند و هر بار فقط گوشه هایی از آن واقعه بزرگ بررسی و تجزیه و تحلیل می شود. بنابر این، اندیشمندان و ارادتمندان آن حضرت در طول سال های متمادی که از وقوع آن واقعه دردناک می گذرد، همواره کوشیده اند محملی بیابند که پیام آن حادثه عظیم را به ساده ترین زبان ممکن به گوش شنوندگان در اعصار مختلف برسانند. در این میان، تالیف کتاب هایی با موضوع عاشورا و رویدادهای پیرامونی آن که بتواند با مخاطبان عصر خود ارتباط تنگاتنگی برقرار کند، از جمله دغدغه های اصلی نویسندگان هر عصری بوده که خوشبختانه تابه حال در این زمینه کتاب های متعددی تالیف و به چاپ رسیده است.
ما خرید این کتاب را به جوانان و بزرگسالان پیشنهاد می کنیم.
با مطالعه این کتاب راهی به سوی حسین علیه السلام، باز خواهد شد.
حسین همیشه پیش روی بقیه بود نه پشت سرشان، همیشه پناه گاه دیگران بود نه در پناه شان؛ همان طور که شایسته امام است.
در کربلا هر کدام از یارانش که می افتادند و هنوز صدا شان در می آمد، حسین را صدا می زدند و دوست داشتند سرشان را بگذارند روی پای کسی که همیشه در همه چیز ازشان جلو بوده.
خودش اما چه کسی را باید صدا می زد وقتی روی زمین افتاده بود: خدایا راضی ام به رضایت و تسلیمم به قضایت،معبودی جز تو نیست...
و شاید حضرت حق در جواب زمزمه های حسین جواب می داده: « وَاصطَنَعُتک لِنَفسِی» یا می گفته بیا... «اِرجِعِی إلَی رَبّکِ راضِیَهً مَرضِیَّهً»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir