باید از دوست شفیق و رئیس رفیقم، آقای ساقدی، که این امکان را برای همسرم، ساقی عزیز، فراهم کرده تشکر کنم و روی پایم بایستم و مسابقۀ مشتزنی را ادامه دهم و با یک ضربۀ معجزهآسای ناهنگام حریف را از پا دربیاورم، نه به خاطر خودم (به خاطر خودم بود که ترجیح میدادم همین جا بخوابم؛ من کلا خواب را به بیداری ترجیح میدهم) به خاطر این مردم شریف، همۀ این تماشاچیان حاضر در سالن «ارث» که با شور و هیجان، همۀ امیدشان را به من بستهاند و فریاد میزنند: «بلند شو قهرمان! بلند شو»!
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir