کتاب کتاب «حلقه اسارت؛ واکاوی عملکرد و نقد اندیشههای فرقه شبکه شعور کیهانی(عرفان حلقه) به قلم جمعی از استادان حوزه و دانشگاه از سوی خبرگزاری رسا با همکاری انتشارات تسنیم اندیشه منتشر شد. این کتاب از یک پیشگفتار و چهار فصل با عناوین «آشنایی با مفاهیم و کلیات»، «اصطلاحات و مفاهیم در عرفان انحرافی»، «مبانی فکری عرفان حلقه» و «تعالیم و آموزههای عرفان حلقه» تشکیل شده است. در بخشی از پیشگفتار این کتاب آمده است: انسانها در طول تاریخ همواره دو نیاز اساسی داشتهاند: نیاز جسمی و نیاز روحی. با تبدیل زندگی ساده به زندگی پیشرفته تا حدودی نیازهای جسمی انسان، تأمین شده، آسایشی نسبی برای او رقم خورد؛ اما با این حال نیازهای روحی انسان نه تنها برطرف نشد، بلکه بحرانهای روحی دیگری نیز فراروی او قرار گرفت. بشر روزی فکر میکرد با پیشرفت هرچه بیشتر فناوری دیگر مشکلی نخواهد داشت، اما روز به روز بر نگرانیها و مشکلات روحی او افزوده شد و او همچون تشنهای در کویر خشکیده به این سوی و آن سوی رفت. در این میان، راهزنانی نیز در کمین این انسان لب تشنه بودند و به جای راهنمایی او به سوی چشمه دین و معنویت الهی، او را به سرداب عرفانوارههای دروغین سوق دادند و یکی از این عرفانوارهها که البته بانی آن تطبیق آن با عرفان اسلامی و آیات قرآن را نیز ادعا دارد؛ «عرفان حلقه» است. پرسشهای اساسی درباره عرفان حلقه، مدیریت آموزش و پژوهش خبرگزاری رسا را بر آن داشت تا بر اساس رسالت طلبگی و رسانهای خود، با همکاری گروهی از پژوهشگران حوزوی و نویسندگان دانشگاهی پژوهشی جامع درباره آثار این فرقه داشته باشد. بر همین اساس، با هماهنگیها صورت گرفته با رهبر فرقه، آقای محمد علی طاهری؛ ملاقات و با کارشناس پرونده وی گفتگوهای اختصاصی توسط خبرنگاران محترم خبرگزاری رسا انجام شد که گروه نویسندگان حوزوی ودانشگاهی؛ نتایج این تحقیقات را در چهار فصل تدوین کردهاند. در قسمتی از عنوان «طاهری و ادعای کشف تناقض در قرآن!» در فصل چهارم این کتاب میخوانیم: طاهری در سخنانی میگوید، قرآن با خودش مشکل دارد! او اسراییل را «حزب الله» میداند، معنایی که بیسابقه است و در جایی دیده و یافت نشده است؛ او هنگامی که بین دریافتهای خود و آیات قرآن با تناقض و تضاد مواجه میشود، میگوید: «نباید تضاد داشته باشه؛ یه جایی اصلاً دیگه مشکل ما نیستیم؛ مشکل تضاد آیات قرآن با خودشه! یعنی ما باید هم اینرو بیاییم بگیم، هم خود مسأله قرآن رو با همین مسائل، در واقع، پاسخ بدیم. من که مطمئنم پاسخ داده. بحث قوم بنیاسرائیل؛ اسرائیل یعنی همون حزب الله! به زبان عبری، خدا، عزرائیل، عزازیل، عزیز خدا، نمیدونم، اسراییل، حزب الله. اینکه «ان حزب الله هم الغالبون» که ما داریم، اونا هم دارن. در واقع همینی که قوم بنی اسراییل میگن ما سرور دنیاییم.» طاهری با بیان سخنان خود؛ قرآن را دارای تناقض و کاستی در مفاهیم میداند؛ در حالی که خداوند سبحان میفرماید:«قرآنا عربیا غیر ذی عوج لعلهم یتقون»؛ قرآنی عربی، بی هیچ کژی؛ باشد که آنان راه تقوا پویند. نیز در اول سوره کهف به بندگانش آموخته است که چگونه او را در برابر بزرگترین نعمتهایش بستایند و اشاره فرموده است که مهمترین نعمت او همین قرآن است که آن را بر پیامبرش نازل فرموده و آن تنها سبب نجات آنها است و کمترین کژی در حقایق آن نیست. معنی خاص و متضادی را که طاهری درباره بنی اسراییل گفته، آنها را با حزب الله برابر میداند، هدفمندانه است و او هدفی جز برتری دانستن یهود بر دیگران ندارد. در تفسیر نمونه در توضیح بنیاسرائیل نامیده شدن یهودیان آمده است: اسرائیل یک از نامهای یعقوب علیه السلام، پدر یوسف علیه السلام بوده است و در علت نامگذاری یعقوب علیه السلام به این نام؛ مورخان غیرمسلمان مطالبی گفتهاند که با خرافات آمیخته است. کسی که قرآن را دارای تناقض میداند، نمیتواند مبنای خود را استدلالات قرآنی بداند. طاهری تناقض نظریه غلط خود را به حساب تناقض در قرآن گذاشته؛ مشکل خود را با قرآن کریم، با آیات خودش میخواند! اگر کسی به قرآن ایمان داشته باشد آن را کلام الهی میداند، وجود تناقض در قرآن را نخواهد پذیرفت. این در حالی است که طاهری در صحبتهایش از تورات و انجیل تحریف شده، همواره با احترام یاد کرده، آنها را «کتاب مقدس» میخواند! وی کلمه «اسرائیل» را که در حقیقت به معنی «بنده خدا» و لقب حضرت یعقوب علیه السلام است، حزب الله میخواند! و هنگامی که به اشکالات بنیاسرائیل اشاره میکند، میگوید: اشکالی که برای قوم بنیاسرائیل پیش آمده، ممکن است برای حزب الله هم پیش بیاید. به راستی این همه دفاع از «بنیاسرائیل» با چه هدفی صورت میپذیرد؟ آیا این تعریف و تمجیدها فرضیه و همسویی پنهان طاهری را با صهیونیزم بینالملل برای ترویج عرفان یهودی تقویت نمیکند؟