به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
11 ٪
۹۸٬۰۰۰
۸۷٬۲۰۰
تومان
افزودن به سبد خرید

کتاب‌های مشابه







لبخند مسیح









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب «لبخند مسیح» نوشته سارا عرفانی اثری شگرف و عمیق است که به دغدغه‌ها و چالش‌های نسل جوان در جستجوی حقیقت و پاسخ به سوالات بنیادین زندگی می‌پردازد. داستان حول محور زندگی دختری جوان به نام نگار شکل می‌گیرد، دختری که دغدغه‌های روزمره‌اش او را در مسیر جستجو و کشف معانی عمیق‌تری از دین و زندگی قرار می‌دهد. نگار در آغاز، دین را موضوعی بی‌اهمیت تصور می‌کند و در حال غرق شدن در زندگی به ظاهر شلوغ و پیچیده‌اش، ناخودآگاه نقش محوری در تغییر و تحول یک مرد مسیحی به نام نیکلاس ایفا می‌کند. ارتباط این دو شخصیت، از طریق ایمیل و مکاتبات نوشتاری آغاز می‌شود و این جاذبه عمیق مذهبی که نگار از دل تجربیاتش منتقل می‌کند، نیکلاس را به دنیای جدیدی از افکار و عقاید می‌کشاند. او که سوالات بسیاری در مورد دین خود دارد، با ورود به زندگی نگار و آشنایی با ویژگی‌های دین اسلام، به تدریج متوجه جاذبه‌های این دین می‌شود. داستان به نوعی سفر نیکلاس به ایران و تجربه جدیدی او در آغوش فرهنگ اسلامی می‌پردازد و مد نظر قرار می‌دهد که چطور یک تماس انسانی می‌تواند روح و ذهن افراد را تحت تأثیر قرار دهد.

خواندن کتاب لبخند مسیح را به چه کسانی توصیه می‌کنیم

این رمان به دلیل پردازش دقیق مفاهیم دینی و قضاوت‌های فلسفی، به خوانندگانی که به دنبال درک عمیق‌تر از زندگی، ایمان و تبادلات فرهنگی هستند، پیشنهاد می‌شود. همچنین، افرادی که دغدغه‌های نسل جوان و چالش‌های هویتی را جستجو می‌کنند می‌توانند از محتوای این کتاب بهره‌مند شوند. اگر شما نیز علاقه‌مند به مطالعه آثار ادبیاتی هستید که بتواند شما را به تفکر و تأمل وا دارد، «لبخند مسیح» قطعاً انتخاب مناسبی برای شما خواهد بود. این کتاب می‌تواند برای دانشجویان رشته‌های فلسفه، دین‌شناسی و حتی علوم اجتماعی مناسب باشد و بستری برای گفتمان‌های عمیق و سازنده فراهم آورد.

در بخشی از کتاب لبخند مسیح می‌خوانیم:

گفتم: «ببخشید استاد، اگه یکی بخواد مسلمون بشه، چطوری می‌تونیم کمکش کنیم؟»، عینکش را از چشم برداشت و گذاشت روی میز. گفت: «بیشتر توضیح بدید!» لیلا گفت: «ببینید استاد. تقریبا دو سال پیش، نگار تو یه مجله خارجی، یه مقاله تخصصی می‌خونه و برای نویسنده مقاله ایمیل می‌زنه. خلاصه اونا تا الان با هم ارتباط دارن. حالا اون به دلایلی می‌خواد مسلمون بشه و از نگار خواسته که بهش اطلاعات بده.» به لیلا نگاه کردم و اخم کردم. استاد منتظر ماند تا من چیزی بگویم. آرام گفتم: «اون فکر می‌کنه چون من تو این کشور زندگی می‌کنم می‌تونم بهش کمک کنم.» استاد پرسید: «نمی‌تونید؟»

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه