برنده تنهاست پائولو کوئیلو خودش تعریف جالبی از این کتاب دارد. او در ابتدای کتاب میگوید: «… بردگی کودکان ادامه دارد. صدهامیلیون نفر زیر خطفقر مطلق زندگی میکنند. ثابت شده است که تأثیر سلاحهای کشتارجمعی بازگشتناپذیر است. بیماریهای جدید ظهور کردهاند. هنوز بیماریهای قدیمی مهار نشدهاند. اما این است تصویر جهانی که در آن زندگی میکنم؟ البته که نه. وقتی تصمیم گرفتم از زمانه خودم عکس بگیرم، این کتاب را نوشتم.» بخشهایی از کتاب برنده تنهاست اگر آدم نامتعادلی چند نفر بیگناه را با چاقو بکشد، همه مردم دنیا وحشت میکنند؛ اما کی به خشونت روشنفکرانهای که دارد در کن رخ میدهد، توجه میکند؟ جشنواره ما دارد به نام یک دیکتاتوری به قتل میرسد. دیگر مسئله انتخاب بهترین فیلم نیست؛ مسئله جنایت علیه بشریت است، مجبورکردن مردم به خریدن محصولاتی که نمیخواهند، فراموشی هنر و فکرکردن به مد، امتناع از رفتن به نمایش فیلمها برای شرکت در مهمانیهای ناهار و شام. این یعنی سبعیت! من برای این اینجا هستم… . (ص227) *** «پس توصیه میکنم قبل از اینکه برای انتخاب لباس امشبت به هتل هیلتون بروی، خوب به تمام عواقب کار فکر کنی. همین که وارد آن سوئیت بشوی، چهار نسخه از قرارداد حجیمی منتظرت است. قبل از امضای آن، تمام دنیا مال خودت است و میتوانی با زندگیات هر کاری که میخواهی بکنی. لحظهای که امضایت را پای آن قرارداد بگذاری، دیگر مالک چیزی نیستی؛ ما همهچیز را تعیین میکنیم، از روش کوتاهکردن مویت تا جاهایی که باید غذا بخوری… حتی اگر اشتها نداشته باشی. البته میتوانی با کمک شهرت، از راه تبلیغات پول دربیاوری و برای همین، مردم این شرایط ما را قبول میکنند.»