کتاب مربای شیرین جلال پسر بچه ای 13 ساله است که روزی قادر نیست در شیشه مربای صبحانه را باز کند و برای این کار از مادر ، همسایه ، دوستان و.... کمک می گیرد اما هیچ کس قادر به باز کردن در شیشه نمی شود . جلال به سراغ بقال محل می رود و در آنجا متوجه می شوند در شیشه هیچ یک از مرباهای کارخانه شبدر باز نمی شود و .... بد نیست یک کتاب ساده در حد نوجوانان اما خوندنش خالی از لطف هم نیست . یک جوری به نوجوانان اخطار می کنه که با شیطنت های بیجا چطور روی دقت و بازده کار والدینشون اثر می گذارند . در سال 80 خانم برومند با اقتباس از این کتاب فیملی با بازی مانی نوری ، لیی رشیدی ، شریفی نیا ، رامین ناصر نصیر ، ارژنگ امیرفضلی ، سیامک انصاری ، امیرحسین صدیق و گوهر خیراندیش ساخته که توی نقدها خوندم پیامی متفاوت از کتاب ارائه می کنه اما ظاهار فیلم ساده و روانی هست و اغلب تماشاچی ها دوسش داشتن . این کتاب از سوی کتاب خانه بین المللی مونیخ آلمان به عنوان کتاب برگزیده سال 1999 اعلام شده . قسمت زیبایی از کتاب آن یکی را نمی خواهم اسمش را بیاورم همه شما می شناسیدش. آن که هر روز دیر می آید و الان هم آن گوشه سمت راست وایستاده و پیراهن چهارخانه و کت قهوه ای پوشیده . سبیل های پرپشتی دارد . مرتب دارد با بغل دستی اش حرف می زند . . اسمش را نمی آورم و هرگز حاضر نیستم آبرویش را ببرم .