کتاب شب موصل : خاطرات اسیر آزاد شده محمد حسین منصف خانواده محمدحسین منصف، در اثر وقوع انقلاب به سه گروه فکری طرفدار انقلاب، مخالف و بیطرف تقسیم شدهاند. محمدحسین طرفدار امامخمینی است، برادرش عضو یکی از گروههای الحادی شده و اعدام میشود. مادرش هم به دلیل مسائل مربوط به فرزند اعدام شدهاش به زندان منتقل میشود. برادران دیگر محمدحسین یعنی مرتضی، مصطفی، مهیار و مازیار با ازدواج مجدد پدرشان آواره خانه دایی و عمه میشوند. اینگونه خانواده منصف از هم میپاشد. در چنین شرایطی محمدحسین منصف با دخترعمهاش ازدواج میکند و بدون حتی یک روز زندگی مشترک عازم جبهه میشود. منصف در عملیاتهای مختلفی شرکت کرده در سرانجام در عملیات والفجر 6 به اسارت نیروهای عراقی در آمده است. او پس از 78 ماه تحمل اسارت به ایران بر میگردد. کتاب «شب موصل» شرح وقایع و خاطرات او از دوران اسارت در اردوگاههای عراق است. قسمتی از کتاب:صدای شدید انفجارهای پیدرپی در جلو ما، ناخودآگاه باعث شد بهسرعت خیز رفته و به زمین بچسبیم. دوستان همراهم نیز همین کار را کردند. محل انفجارها حدود صدمتر جلوتر از ما بود. هنوز از زمین بلند نشده بودم که صدایی ما را متوجه حضور دو بالگرد عراقی در فاصلهای نزدیک کرد. انفجارها مربوط به آنها بود. از بدنه یکی از بالگردها، شلیک بیش از 30، 40 گلوله همزمان و دود ناشی از آن را مشاهده کردم.صفحه119