یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!
معرفی کتاب
کتاب «ناتمامی» دومین اثر ادبی زهرا عبدی پس از «روز حلزون» است که در دل فضای دانشگاهی داستانی رمزآلود و پرهیجان را روایت میکند. این کتاب به ماجرای گمشدن لیان جفرهای، دانشجوی شهرستانی بوشهری رشته ادبیات فارسی میپردازد و با بیان دو راوی در 23 فصل، خواننده را تا پایان داستان در تعلیق و کنجکاوی نگه میدارد. «ناتمامی» توانسته است تندیس بهترین رمان سال 1395 را از جایزه ادبی هفت اقلیم کسب کند و با استقبال قابل توجهی از سوی خوانندگان روبرو شود.
لیان جفرهای چند روزی است که ناگهان ناپدید شده و سولماز، دوست هماتاقیاش، همه تلاشش را برای یافتن او به کار میبندد. داستان از زبان دو راوی مختلف روایت میشود که هر فصل را یکی از آنها بیان میکند و این ساختار باعث شده شک و تردید، ابهام و حس تعلیق در سراسر داستان موج بزند. در کنار روایت ماجرای گم شدن لیان، بخشی از گذشته و زندگی او نیز بررسی میشود و خواننده در طول مسیر پرسشهای متعددی را درباره علت غیبت او مطرح میکند: آیا لیان ربوده شده؟ آیا خودش فرار کرده؟ یا عوامل دیگری در کار بوده است؟ رمان «ناتمامی» علاوه بر روایت دلنشین و جذابش، از منظر فکری و نگارشی نیز اثری بسیار غنی است. زهرا عبدی با استفاده از فضاسازیهای قوی، شخصیتپردازیهای دقیق و پیوند اندیشمندانه داستان با مسائل تاریخی و سیاسی، دنیایی پر از رمز و راز ساخته که خواننده را به دنیای پیچیدهای از شک و تردید میکشاند. هر فصل، لایهای تازه از حقیقت را میگشاید و با معرفی شخصیتها و رخدادهای جدید، هیجان را افزون میکند. این رمان نه تنها یک داستان دانشگاهی درباره گم شدن یک دانشجوست، بلکه نگاهی عمیق و چندلایه به هویت، بحرانها و روابط انسانی دارد.
چرا باید این کتاب را خواند؟
خواندن «ناتمامی» فرصتی است برای تجربه یک داستان پیچیده و فکری که در قالب ادبیات معاصر ایران نوشته شده است. این کتاب به خوبی میتواند حس تعلیق و کنجکاوی را در خواننده برانگیزد و با دنیای سردرگمیها و رازهای گوناگون همراهش سازد. اگر به داستانهایی علاقه دارید که تنها یک روایت ساده نباشند و شما را به تفکر عمیق درباره شخصیتها و معنای پنهان اتفاقات داستانی دعوت کنند، «ناتمامی» انتخابی ایدهآل است. همچنین مقبولیت کتاب و دریافت جایزه ادبی معتبر نشان از کیفیت هنری و تاثیرگذاری آن دارد.
علاقهمندان به رمانهای معمایی و رازآلود، کسانی که دوست دارند داستانهایی با فضاسازی دقیق و شخصیتپردازی عمیق بخوانند، مخاطبانی که به داستانهای معاصر و بسترهای دانشگاهی ایرانی علاقهمند هستند، خوانندگانی که از روایت چند راوی و ساختار غیرخطی لذت میبرند، افرادی که دنبال کتابهایی با ارزش ادبی و موضوعات اجتماعی-سیاسی میگردند. «ناتمامی» رمانی است برای کسانی که میخواهند با خواندن یک اثر فکری و جذاب، ساعتها غرق دنیایی پر از ابهام، پرسش و کشف حقیقت شوند.
لیان از چهارشنبهٔ هفتهٔ پیش به خوابگاه برنگشت. آخرین جایی که شاهد حضورش بودند، کلاس جامعهشناسی زبانِ دکتر حقشناس بود. کلاس درسیاش نبود و آزاد شرکت میکرد. ساعت دو و نیم بعدازظهر کلاس تمام شده بود و بعد از آن دیگر کسی ندیدش. من و چند نفر دیگری که او را در این کلاس میشناختیم، به حراست و پلیس گفتیم تا قبل از شروهخوانیاش حالش خوب و عادی بود. با استاد حقشناس سر گویشهای رایج محلی ایران بحث کرد. دوبیتی فایز دشتستانی هم در قالب شروهخوانی برای نمونهٔ گویش جنوبی سر کلاس خواند. آن هم با چه سوزی! اولش موقع خواندن به در نگاه میکرد. دکتر حقشناس درِ کلاس را خودش چفت کرد. لیان وقتی رسید به بیت «کجا رفتی، کجا رفتی، کجایی؟/ به وقت مرگ هم پیشُم نیایی؟» چشمهایش خیس شد و گریه کرد. قبل از اینکه بلند گریه کند بعضیها چشمهایشان خیس شده بود. همان موقع با خودم گفتم مخاطب این بیت چه کسی میتواند باشد؟ پدرش؟ برادرش؟ یا شمسایی؟ آخری را بیشتر احتمال میدادم.