کتاب «زنان عنکبوتی» تألیف نرجس شکوریان فرد، یک اثر ادبی و تحقیقی منحصر بهفرد است که با نگاهی عمیق به چالشها و مخاطرات اجتماعی در بستر فضای مجازی، به بررسی جنبههای تاریک و غافلگیرکنندهای از تعاملات آنلاین میپردازد. این کتاب، با روایت داستانی متاثرکننده و واقعگرایانه، وقایع ناگوار و پرتنشی را که در زندگی دختران و زنان جوان ایرانی به وقوع میپیوندد، به تصویر میکشد و خطرات پنهان فضای مجازی را به خوبی نمایان میسازد.
داستان این اثر حول یک پرونده امنیتی واقعی با موضوع پوشش جعلی و سوءاستفاده سازمانیافته از زنان و دختران، بهویژه توسط یک گروه بهایی مرتبط با شبکههای معاند و خارج از کشور میچرخد. نویسنده با چشمی تیزبین و تحلیلی، به روایت یک تجربه حقیقی و پر از درد و رنج میپردازد که یکی از قربانیان این جریان، بهطرز عمیقی به فریبخوردگی خود پرداخته و در کنار آن نقش و تأثیر شبکه اجتماعی مطرح اینستاگرام را بر سرنوشت و آیندهاش به شکل داستانی دلنشین و پرهیجان ترسیم میکند. این کتاب در نهایت نهتنها سعی دارد که فریاد مظلومیت زنان و دختران را به گوش جامعه برساند، بلکه میکوشد تا در هشدار به مسئولین و خانوادهها، گامی مؤثر در جهت پیشگیری از تکرار چنین فجایعی باشد. با خواندن این اثر، شما به دنیای عمیقتری از واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی معاصر ایران سفر خواهید کرد، سفری که میتواند درک شما را از روابط انسانی و مخاطرات آنلاین بهبود بخشد.
کتاب «زنان عنکبوتی» به تمامی گروههای سنی بهویژه جوانان، نوجوانان و والدین، بهخصوص کسانی که نگران تأثیرات منفی فضای مجازی بر نسل جدید هستند، پیشنهاد میشود. همچنین، این اثر میتواند برای پژوهشگران و علاقهمندان به مباحث اجتماعی و روانشناسی، منبعی با ارزش و قابل تفکر باشد. بهعبارتی، «زنان عنکبوتی» نهتنها یک داستان هشداردهنده است، بلکه فرصتی برای آگاهی بیشتر، شناخت واقعیتها و یافتن راهکارهایی برای مقابله با چالشهای فردی و اجتماعی نیز بهشمار میآید.
ینا همراه افسر عملیات رفت سمت مترو و شهاب سمت میدان آزادی! زن که در تور قرار گرفت… همراهش شد تا شلوغی مزخرف مترو. تمام زوایای این ایستگاه را حفظ بود و نقطهی اصلی وصل میکروفون را در نظر داشت. نگاهی به نیرو انداخت و او سری تکان داد. زمان وصل میکروفون که رسید، نیرو مقابل زن قرار گرفت و کیف دستیش را رها کرد. تمام محتویات کیف پخش زمین شد. نیرو عصبی و با ناراحتی رو به زن گفت: خانوم … خانوم! این چه وضعشه؟ زن کمی عقب کشید و هراسان از عکس العمل او خم شد تا وسایل را جمع کند. وسایل کیف بیشتر از آنی بود که راحت جمع شود و غرغرهای نیرو، زن را وادار کرد تا بنشیند و کیفی که رو دوشش بود را زمین بگذارد. سینا خودش را رساند. نشست و گفت: زنها همیشه گیجند. ببین خانم با کیف این آقا چه کار کردی؟ نیرو با ابروهای در هم رفته از زن دفاع کرد: نه آقا خب این خانوم حتما کار داشتند که عجله کردند. الان هم با هم جمع میکنیم. شما زحمت نکشید. خانم شما هم خودتون رو ناراحت نکنید. حین گفت وگوسینا میکروفون را نصب کرد؛ وسایل جمع شد و نیرو با زن همراه شد! زن از موقعیت پیش آمده راضی بود، سر صحبت را با نیرو باز کرد و چرایی عجلهاش را گفت. فرصت پدید آمده بود. بعد از مترو هم با توجه به هم مسیر شدنشان نیرو را کشاند سمت محل کارش.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir