کتاب «کوری» نوشته ژوزه ساراماگو، یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین آثار ادبیات معاصر است که در سال 1995 منتشر شد و پس از آن، نویسنده پرتغالی در سال 1998 موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد. رمان «کوری» یک اثر سیاسی - اجتماعی و فلسفی است که با تصویری پادآرمانشهری و ترسناک، سقوط اجتماع و فروپاشی نظم انسانی را در مقابل یک بحران غیرمنتظره نمایش میدهد. این اثر از دیدگاههای مختلفی سیاسی، اجتماعی و فلسفی قابل بررسی است و جزو آثار کلاسیک مدرن به شمار میرود. اثر «کوری» به دلیل موضوع قدرتمند و داستان جذابش، شهرت جهانی یافت و در سال 2008 توسط کارگردان برزیلی فرناندو مریلس به فیلمی سینمایی نیز اقتباس شد که موفقیت قابل توجهی کسب کرد. کتاب «کوری» رمانی است که علاوه بر داستان، خواننده را به تأمل عمیق درباره ماهیت انسان، جامعه و عقل دعوت میکند و از این نظر یک اثر برجسته و ماندگار در ادبیات جهان محسوب میشود.
رمان «کوری» داستان آغاز ناگهانی یک بیماری کوری در یک شهر است که اولین قربانی آن مردی راننده پشت چراغ قرمز است، ناگهان بینایی خود را از دست میدهد و پس از آن، به سرعت این بیماری واگیردار در میان مردم گسترش مییابد. نکته قابل توجه در این بیماری این است که مبتلایان در تاریکی فرو نمیروند بلکه همه جا را به رنگ سفید روشن میبینند، گویی هالهای سفید مقابل چشمانشان قرار گرفته است. این رمان دارای روایتی تمثیلی است و کوری در آن نماد نوعی کوری معنوی یا از بین رفتن عقل و فهم انسانی است، نه فقط یک نقص فیزیکی. ساراماگو در این اثر، به نقد بنیادهای تمدن مدرن، اخلاقیات، عدالت اجتماعی، بیتوجهی به حقوق دیگران و سقوط انسانیت در شرایط بحرانی میپردازد. او معتقد است که انسانها باوجود داشتن عقل، عاقلانه رفتار نمیکنند و این کوری واقعی است که در جامعه رخ میدهد. ساراماگو در «کوری» شخصیتها را بدون نام معرفی کرده و آنها را به صورت نمادین مانند «زن دکتر»، «مرد کور اول» و... معرفی میکند، ولی این موضوع خللی به درک و ارتباط خواننده با داستان وارد نمیکند. او از نثر موجز و پاراگرافهای بلند استفاده کرده که پیچیدگیهای روح انسان و مشکلات اجتماعی را به خوبی منتقل میکند. همچنین رمان شامل بازگشتهای زمانی به گذشته و آینده است که به جذابیت آن افزوده است.
کتاب «کوری» را به افرادی توصیه میکنیم که علاقهمند به مطالعه رمانهای عمیق با مضامین اجتماعی، فلسفی و انسانی هستند و میخواهند به تفکر درباره ماهیت بشر، بحرانهای اخلاقی و اجتماعی و وضعیت تمدن مدرن بپردازند. این کتاب برای کسانی که علاقه دارند درباره رفتار انسانها در شرایط سخت و بحرانی، فروپاشی نظم اجتماعی، و مفاهیم مانند جهل، بیبصیرتی و کوری معنوی مطالعه کنند، بسیار مناسب است. همچنین مخاطبانی که به داستانهایی با مایههای تمثیلی و نمادین علاقه دارند و میخواهند از طریق ادبیات به نقد جامعه و رفتار انسانها بپردازند، تجربه خواندن «کوری» برایشان ارزشمند خواهد بود. علاوه بر این، خوانندگان آثار ادبی مدرن و فلسفی، دوستداران تحلیلهای روانشناختی و جامعهشناختی انسان و کسانی که به درک عمیقتر مفاهیم اخلاقی، عدالت اجتماعی و خرد انسانی علاقهمندند، مخاطب اصلی این کتاب شمرده میشوند. در نهایت، «کوری» به آن دسته از خوانندگانی توصیه میشود که به دنبال متنی اثرگذار، ماندگار و چالشی هستند که نهتنها داستانی جذاب دارد، بلکه خواننده را وادار به تأمل درباره انسانیت و جامعه میکند.
خون چسبنده، او را نگران میکرد، نگرانی بیشتر به این دلیل بود که جایی را نمیدید. خون به ماده چسبناکی تبدیل شد که رنگ نداشت. مایعی بیگانه بود که بههرحال به خودش تعلق داشت، ولی چارهای برای رهایی از آن نمییافت. بهآرامی و بادقت کوشید با دست سالم، جای فرو رفتن شیشه را که به تیزی خنجر بود، بیابد. انگشست شست و اشاره را به هم نزدیک کرد و شیشه را بیرون آورد. دستمال را بار دیگر دور انگشت زخمی پیچید. این بار آن را به اندازهای محکم بست که مانع خونریزی شود. آنگاه احساس ضعف کرد و به کاناپه تکیه داد. یک دقیقه بعد، به دلیل یکی از ویژگیهای بدن که در شرایط دشوار و هنگام بروز تشویش و ناامیدی واکنش منفی نشان میدهد، در حالی که منطق حکم میکند باید کاملاً هشیار باشد، دچار خستگی یا به عبارت بهتر، احساس خوابآلودگی شد و از هوش رفت. در خواب دید که تظاهر به کوری میکند. به نظر میرسید بهعمد چشمها را میبندد و باز میکند و هر بار، گویی از سفر بازگشته باشد، همهی شکلها و رنگها، بدون تغییر و به همان صورتی که آنها را میشناسد، منتظر او هستند. ورای این اطمینان، نوعی تردید وجود داشت که شاید این رویا، توهمی اغواگرانه باشد، رویایی که لازم بود دیر یا زود از آن رهایی یابد، بدون اینکه بداند در آن لحظات چه واقعیتی در انتظار است. تردید دیگری به سراغ مرد آمد. اگر بتوان واژهی نیمههوشیار را به خوابی چندثانیهای نسبت داد، در چنین لحظاتی بهسر میبرد. به نظر او حضور در حاالت بلاتکلیف، عاقلانه نبود. تردید داشت که بیدار شود، یا نشود. همیشه در زندگی لحظاتی پیش میآید که انسان چارهای جز خطر کردن ندارد.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir