کتاب هندوانه به شرط عشق شامل 6 داستان کوتاه و البته طنز به قلم فرهاد حسن زاده است. اصولا عشق چیز خوبی است. گاهی هندوانه از عشق بهتر است. البته هندوانه خوردن با عشق جذابتر است. از همه اینها بهترتر داستان طنز است. داستانهایی درباره پدری شاعر مسلک، مادری تیمسار مسلک و بچههایی فرشته مسلک. این کتاب شامل داستانهای سه خمیازه جانانه، درخت دوستی، سفر به خیر سلطان سنجر، ساعت عقرب، مرغابیهای شب و هندوانه به شرط عشق میشود. در داستان ساعت عقرب میخوانیم: پیرمرد ساعت ساز خیلی به خودش و کارش مطمئن است و توپ را شوت میکند توی زمین من: من کارم را درست انجام دادم حاجی. تقصیر شماست که بچه را میفرستی پی کار. وقتی من ساعت را تحویل این آقا پسر دادم، هم خودش کار میکرد، هم زنگش؛ عین این قلب. به قلبش اشاره میکند و چپ چپ به من خیره میشود و میگوید: ازش بپرس، لابد تو راه زمینش زده، یا دستکاریش کرده. مفت و مجانی میخواهد بیندازد تقصیر من. میگویم: من؟ من درست رسوندمش خونه؛ یعنی گذاشتمش تو خورجین دوچرخه وقتی رسیدم خونه دیدم کار نمیکنه...