روایت داستانی از تنهایی و رهایی یک فرمانده خسته و زخمی در عملیات کربلای 4 است. فرمانده گردان پیادهای که در میان دهها قایق، تنها قایق او به مدد غواص های خط شکن در آنسوی اروند میرسد و بعد از یک روز نبرد در ساحل عراق با اصرار برادر خود صمد که زخمی شده بود مجبور به بازگشت شده و به ناچار داخل یک کشتی در فاصلهای نزدیک به ساحل دشمن پنهان شود. حمید حِسام متولد سال 1340 هجری شمسی، نامیآشنا در عرصه خاطره نگاری و داستان دفاع مقدس است. وی فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران است که سابقه معاونت ادبیات و انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس را نیز در کارنامه دارد. حمید حسام با کتاب «غواصها بوی نعنا میدهند» که نوعی خاطره نگاری در حوزه ادبیات دفاع مقدس است، به جامعه ادبی معرفی شد. «غواصها بوی نعنا میدهند» اولین اثر از حمید حسام است که همزمان با سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران توسط انتشارات شهید کاظمی تجدید چاپ شده است؛ مجموعه داستانهای کوتاه «دهلیز انتظار» اثر دوم این نویسنده است که پس از مدتها چشم انتظاری در این انتشارات به چاپ رسیده است. همپنین این اثر قبلا به قلم اسماعیل اریب به انگلیسی ترجمه و منتشر شده است. در برشی از کتاب میخوانیم: کشتی تا گلو میان گل نشسته بود، اما با همه سنگینیاش مثل پر کاهی روی دستهای اروند بود. امواج سینه میکشیدند و کوهه کوهه خودشان را میکوبیند روی بدنه زنگ زده پوسیدهاش. کم کم آب از دیواره کشتی بالا میکشید، به جان سوراخها میافتاد، سر ریز میشد و زانوهای زخمی ستار را در خود فرو میبلعید. باید بیرون میزد به هر طریق ممکن. ماندن در کشتی، بیخ گوش عراقی ها، مرگ تدریجی بود. گلهای خشک شده دور پلکها و مژههایش را با پشت دست ریخت. با زحمت تن زخم دارش را تا یک سکوی آهنی بالا کشید و از دهلیزی که موشک آر.پی.جی میان سینه کشتی انداخته بود، سر به بیرون برد...
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir