کتاب اردوگاه عنبر «اردوگاه عنبر» خاطراتی از سه آزاده جنگ تحمیلی به نامهای حسین فرهنگ اصلاحی، مهدی گلاب و غلامحسین کهن است: «آفتاب غروب میکرد که به هوش آمدم. آن غروب چقدر برایم حزنانگیز بود! به دوروبرم نگاهی انداختم. دو شهید پهلویم خفته بودند. آنها چقدر آرام بودند و من چقدر ناآرام. دستم تا مچ خونی بود. گلویم بهسختی میسوخت و تشنگی کلافهام کرده بود. قمقمهام خالی بود. با زحمت و مشقت، قمقمهٔ شهید بغلدستم را باز کردم و آب داغ و گرم آن را سرکشیدم. اضافهٔ آب را روی سر و صورتم ریختم. از گلویم هنوز خون میرفت. احساس ضعف میکردم. از کولهام دانهای خرما برداشتم و خوردم، ولی اشتهایی برای غذا خوردن نداشتم. زبانم مثل یک تکه تخته، در دهانم خشک و بیحس افتاده بود. عطش بهشدت آزارم میداد. یکبار دیگر به دوروبرم سرک کشیدم. چند شهید آن سوتر افتاده بودند و چند تانک عراقی هنوز در حال سوختن بودند.» تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب: «تدوین و انتشار خاطرات آزادگان، کاری ماندنی و در شکل بخشیدن به تاریخ ما در آینده دارای تاثیری مخصوص خود است. بعضی از نوشتهها از لطف و دقت هم برخوردار است. (در این جزوه، قصه اول و آخر) نکته جالب، همخوانی ماجراهایی است که در اردوگاههای دور از هم و بر سر آدمهای جدا و ناآشنا با هم، آمده است، و این است یکی از ثمرات حکومت ظالمانه و جابرانه حزب و در نهایت، فردی که جز به حفظ خود به هیچ چیز دیگر، و از جمله به ارزشهای انسانی، ذرهای و لحظهای نمیاندیشد.»
نظرات کاربران
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.