زبان امینی در این اشعار صریح و شفاف است و به نظر می رسد او اهمیت بازنمایی طنازانه سوژه خود را فدای زیبایی بیش از اندازه ظاهری مصراع ها نکرده است. در بخشی از یک شعر بلند این مجموعه با نام «ضیافت افطار اداری» می خوانیم: رسیده روزهای روزه داری به تابستان گرمی چون بخاری خدا رو شکر نانی هست و جانی که گردد صرف در طاعات باری در این ماهی که نفس افتاد در بند در این ماهی که شیطان شد فراری در این ماهی که پاییز شکم هاست دچار برگریزان، شادخواری هوای روح انسان ها در این ماه پر است از عطر گل های بهاری هوای نفس چون خر مانده در گل هوای روح، در چابک سواری ضیافت داده خالق بهر مخلوق به لطف رحمت و امیدواری خدایا هست تقدیرت در این ماه که بر ما نعمت و رحمت بباری کنون که سفره ات سرشار نور است خدا را شکر وضع توپ داری نمی شد سفره ات باشد شبیه ضیافت های افظار اداری
نظرات کاربران
کلیه حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتابخون می باشد.