برنامه ریزی اسرائیل در قدس شاید بسیاری از ما با یک تلقی خوشبینانه، بر این باور باشیم که تشکیل یک حکومت صهیونیستی در فلسطین اشغالی، حاصل یک روند تدریجی ، ناخودآگاه و گریز ناپذیر بوده است! چیزی شبیه این که یهودیان آواره و گریخته از تبعیض نژادی در سرزمینهای مختلف (بخصوص بعد از پاکسازی قومی ایام جنگ جهانی دوم)، به سرزمین موعود پناه بردهاند و به واسطه تمکن مالی زمینهای فلسطینیان را خریدهاند و به تدریج چون بر تعداد آنها افزوده شده، سهمی در قدرت پیدا کرده و نهایتا چون در مناطقی در اکثریت قرار گرفته اند، حکومت مورد نظر خود را تشکیل دادهاند و... اما این روایت، اگر با اغماض بخش بسیار کوچکی از واقعیت باشد، بخش اعظم آن حکایت از ماجرای دیگری دارد؛ چیزی شبیه همان پاکسازی قومی یهودیان توسط هیتلر که در اینجا به روش دیگری (با ویترینی فریبکارانه) انجام شده است، گویی سردمداران جریان صهیونیسم، از این تجربههای تاریخی به خوبی درس گرفته اند! حقیقت این است که جریان شکلگیری کشوری جعلی تحت عنوان اسرائیل، در سده اخیر و در مقاطع زمانی مختلف، با یک برنامهریزی دقیق در ابعاد مختلف شکل گرفته است. این روزها بعد از حمایت امریکا از پایتخت قرارگرفتن اورشلیم، دولت اسرائیل برنامهای جهت دیپلماتیک کردن اورشلیم را در دستور کار خود قرار داده و این روند را با احداث منطقهای دیپلماتیک در این شهر دنبال میکند. به همین ترتیب نیز با برنامه ریزی دقیق و به شکلی تدریجی و نامحسوس روند یهودی سازی مناطق مختلف فلسطین را در دستور کار خود دقرار داده است. چنانکه می توان گفت برنامهریزیهای امروزِ سردمداران صهیونیسم، حاصل تجربههای موفق آتها در گذشته با برنامه ریزی پیاده و دنبال کرده است.کتاب «برنامهریزی اسرائیل در قدس» نوشته یوسف رفیق جبارین که با ترجمه جواد شعرباف و فاطمه کاظمی توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی به بازار آمده روایتی است تاریخی / تحلیلی از بخشی از همین برنامهریزیهای صهبونیستی در فلسطین اشغالی است که در طول تقریبا یک صد سال گذشته (1920 تا 2014) شاهد آن بوده ایم؛ برنامه ریزیهایی که در هر دوره با توجه به سیاستگذاری های رهبران جنبش صهیونیسم، اشکال مختلفی داشه و اهداف گوناگونی را هم دنبال می کرده است. اما یکی از مهمترین برنامههایی که این جریان همواره در مرکز توجه داشته است، یهودی سازی بیت المقدس و سیاست تخلیه کامل این شهر اشغالی از ساکنان فلسطینی و جایگزینی یهودیان با آنان بوده است. یوسف رفیق جبارین در کتاب خود مشخصا روی این برنامه ریزی اسرائیل در قدس تمرکز داشته است و کوشیده با نشان دادن سیر تاریخی این ماجرا روایتی از راهبرد اخراج نظام مند شهروندان بومی و فلسطینی، به نیت برهم هم زدن بافت جمعیتی ساکن در این منطقه و در اکثریت قرار گرفتن یهودیان باشد. مراد نویسنده از برنامه ریزی در این کتاب عبارت است از «دخالت هدفمند در بازسازی محدوده و فضایی معین از طریق توزیع و تقسیم بندی جدید زمین، سازماندهی مجدد منابع و توسعه مادی مانند زمین و ثروت» این تعریف از برنامهریزی که در کشورهای مختلف با با مداخله رسمی نهادهای دولتی و تحت عنوان ایدئولوژی خاصی صورت میگیرد و به گونه ای هدفمند در بازسازی و تشکیل فضاهای جغرافیایی خاص و تحقق اهداف ژئوپلتیکی به کار گرفته میشود. یوسف رفیق جبارین در خلال روایت و تحلیل روند برنامه ریزی اسرائیل در قدس برای نشان دادن مراحل مختلف پیاده سازی این برنامه، از زبان آمار و همچنین ارائه نقشههایی که بازتاب دهنده تدریجی تغییر بافت جمعیتی در این شهر مقدس هستند نیز بهره برده است و این ویژگی باعث شده کتاب حاضر از دیگر نمونه ها متمایز باشد. کتاب حاضر در پنج فصل نوشته شده، فصل نخست «مقدمه» در واقع مدخلی است که مخاطب را برای ورود به کتاب آماده میکند. در این بخش پس از تعریف برنامهریزی و راهبرد مورد استفاده رژیم اشغالگر قدس، به برنامه ریزی اسرائیل برای سیطره کامل بر قدس، نتایج برنامهریزی سلطه در قدس و مراحل برنامه ریزی برای سلطه برقدس، پرداخته شده است. چهار فصل بعدی کتاب که متن اصلی و عمده صفحات کتاب را تشکیل میدهند عبارتند از: «برنامهریزی قدس، اخراج فلسطینیان»؛ »برنامهریزی اسرائیل در قدس (1920 اتا 2014)»، «آینده قدس طبق طرحهای ملی و محلی اسرائیلی» و «چکیده: نقض حقوق فلسطینان در زمینه سیاسی و قومی در برنامه ریزی سیطره اسرائیل در قدس». آنچنان که در این کتاب میخوانیم، برنامه ریزی تغییر بافت جمعیتی این شهر، سیاستی تازه نیست، بلکه از از گذشته تا امروز همه رهبران حکومت صهیونیستی بدان باور داشته اند و دولت های روی کار آمده در دهههای گذشته چه راست، چه چپ و یا ائتلافی در این مورد، وحدت نظر کامل داشتهاند. حقیقت تلخ این است که در نود سال گذشته هیچ یک از مسلمانانی در قدس به دنیا آمدهاند مشارکت جدی در سیاست گذاری های شهری آن نداشتهاند. آنها کوشیده اند با وجود همه فشارها و تبعیضهایی که وجود داشته با سکونت در خانههای خود به مقاومت خاموش دربرابر اشغالگران ادامه دهند، اما برنامه ریزی های دولتی رژیم صهیونیستی در دوره های مختلف به شدت بافت جمعیتی ساکن در این مناطق را دگرگون کرده است. یوسف رفیق جباری در کتاب خود بر اساس گزارش های منابع معتبر، آمار، جداول و نقشه ها نشان میدهد که چونه ترکیب جمعیتی این شهر و حومه آن تقریباً به صورت یکدست و یهودی نشین درآمده است. نتیجه این برنامه ریزی به ویرانی کامل روستاهای بخش غربی قدس ، سیطره بر محله ها و میراث معماری فلسطین در قدس غربی، تبدیل قدس به شهری دو قومیتی، جلو گیری از تشکیل پایتخت مستقل فلستینی در قدس شرقی، مصادره بیشتر زمینها در قدس شرقی، تبدیل محلات عرب نشین به محلات فقیر نشین، افزایش فقر در میان کودکان مسلمان و.. براساس این برنامه ریزیهامسلمانان نه تنها حق ساخت و ساز در زادگاه خود ندارند، بلکه اجازه تعمیر نیز به آنها داده نمیشود؛ با این شگرد و تمهیدات مشابه رفته رفته درصد بالایی از آنها به عنوان مجرم شناخته می شوند؛ مجرم به خاطر زیستن در زادگاه خود!