«عزیز جهان» قبل از آنکه یک زندگینامه باشد، بیان هنرمندانه ایست که به صورت رمان مخاطب را به خود جذب می کند. در این کتاب الگوی داستان، یک زندگی واقعی و عینی، و نشان دهنده تلاشها، مهربانیها و پیروزیهای شخصیت کتاب است. نویسنده کتاب « اکبر صحرایی» این کتاب را یک زندگی نامه داستانی می داند که به داستان زندگی پرفسور عزیزالله خضری متخصص اورولوژی از مفاخر پزشکی استان فارس و ایران می پردازد. داستان از سال 1306 یعنی دوران رضا شاه شروع شده و با ترور شهید فقیهی در مقابل بیمارستان سعدی در سال 1362 پایان می یابد. در این کتاب ضمن آشنایی با خانم دکتر جهان توکلی متخصص بیهوشی، همسر پرفسور خضری، به عمق داستان زندگی یک مرد واقعی نفوذ می کنیم؛ مردی که می توانست در بهترین شرایط زندگی کند اما تلاش برای بهبود زندگی مردمان رنج کشیده و روستایی او را از این کار برحذر داشت. داستان ایثار دکتر خضری و همسرش مخاطب را غرق لذت کرده و از قبول نکردن زندگی پیشنهاد شده در انگلستان در مقابل عرق ریختن در بندرلنگه و مناطق محروم جنوب، هر خواننده ای را متعجب و حیرت زده می کند.
نویسنده داستان را حاصل بیش از هشت جلسۀ 38 ساعته مصاحبه با شخصیت اصلی داستان و مطالعه در مطبوعات برای با خبر شدن از وقایع مکانی داستان، می داند. برای ارزش گذاری محتوایی این کتاب لازم است بدانیم عبدالعزیز که اهل سنت است بیشتر از پانزده هزار عملیات جراحی رایگان انجام داده و در شهر شیراز و اطراف آن شناخته شده است.
« … نیمه شب برفی، سعید کمک کرد و برادرم را کول کردیم و از خانه بیرون آمدیم. خیابان خلوت بود. درختان، بامها و ماشینهایی پراکنده کنار خیابان و بالاخره انبوه سیمهای تلفن هندلی بالای سرمان، که همه به مرکز مخابرات اصفهان ختم میشد، لباس سفید برف پوشیده بودند…
هرچه چشم انداختیم ماشین و وسیلهای ندیدیم و محمود هم روی پشتم درد میکشید و ناله میکرد… دل به دریا زدم وخودم را انداختم جلوی ماشین سواری. ماشین به ناچار ترمز کرد…»