به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
11 ٪
۱۸۰٬۰۰۰
۱۶۰٬۲۰۰
تومان
افزودن به سبد خرید

کتاب‌های مشابه







استاد - خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

«استاد»؛ خرده‌روایت‌هایی از زندگی شهید هسته‌ای، مجید شهریاری که حدود 200 خاطره از دوستان، دانشجویان، همکاران، همسر و فرزند شهید مجید شهریاری به رشته تحریر درآمده که همگی از آن استاد شهید درس گرفته‌اند.
 «استاد»؛ نقل روزهایی است که شاید دیگر در بین آدم‌ها غریب باشند. نقل فضایی است که در آن، درس‌ها درونی و جزئی از وجود مخاطب او می‌شد، فرقی نمی‌کرد که آن مخاطب شاگرد بود، استاد بود، دوستش، همسرش یا دخترکش، دفتردار و یا حتی کارمند ساده آبدارخانه دانشکده. مهم این بود که درس می‌گرفت و آن درس را فراموش نمی‌کرد.

 درباره کتاب استاد 

شهریاری سال 1345 در شهر زنجان متولد شد. وی متأهل و دارای دو فرزند است. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در زنجان، دورۀ کارشناسی تا دکتری را در دانشگاه صنعتی شریف و امیرکبیر گذراند. شهید شهریاری سال 1388 و بر اساس تصویب هیئت ممیزه به درجۀ استادی ارتقا پیدا کرد. در واقع بعد از چهار سال دورۀ دانشیاری و حدود هشت سال از زمان شروع به کار که حداقل زمان لازم برای ارتقا به درجۀ استادی است، به این مرتبه ارتقا یافت. شهید شهریاری از سال 1383 تا زمان شهادت نمایندۀ دانشگاه شهید بهشتی در امور اجرایی همکاری با سازمان انرژی هسته‌ای بود. وی همچنین عضویت در انجمن هسته‌ای ایران، مدیریت گروه کاربرد پرتوها، عضویت در شورای آزمایشگاه و شورای فناوری دانشگاه، عضویت در کمیتۀ تخصصی فنی و مهندسی هیئت ممیزه، مشاور جمهوری اسلامی ایران در پروژۀ سزامی، و برگزاری چهار کمیته علمی و کارگاه آموزش را در پروندۀ اجرایی خود داشت. شهید مجید شهریاری دانشمند فرزانه و استاد فیزیک هسته‌ای دانشگاه شهید بهشتی ایران سرانجام در تهران در 8 آذرماه 1389 توسط رژیم صهیونیستی و با همکاری اطلاعاتی منافقین در یک عملیات تروریستی به درجۀ رفیع شهادت نایل شد.

 در بخشی از کتاب استاد می‌خوانیم

 رفته بودم به اتاق دکتر و زبان درد دلم باز شده بود از اوضاع بد محیط کار و عدم دلسوزی و بی‌کفایتی برخی مسئولین و... خلاصه حسابی حرص‌وجوش می‌خوردم. حرف‌هایم که تمام شد، سکوت کردم. ایشون، با آن لبخند همیشگی‌اش با دست به‌پای راستش اشاره کرد و گفت: می‌فهمم چی میگی، اما بدون که ماجرا، ماجرای یک پای لنگه... اگر با انقلاب هستی، باید این پای لنگ رو بکشی... بشین با خودت حساب‌کتاب کن، دو دو تا چهارتاهایت رو بکن. اگر می‌خوای برای این انقلاب کار کنی، باید این پای لنگ رو به هر سختی شده، بکشی.

برچسب ها :

معرفی کتاب

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه