کتاب شام برفی نوشته یکی از اسیران ایرانی در جنگ سوریه، به روایت 159 روز اسارت 49 زائر ایرانی حرم حضرت زینب (س) میپردازد. این گروه که در مرداد 91 عازم دمشق بودند، توسط تروریستهای تکفیری جیشالحر سوریه به اسارت گرفته شدند. این کتاب داستانی واقعی است که در آن تجربههای وحشتناک این افراد از شکنجه، آزار و شرایط دشوار اسارت را به تصویر میکشد. نویسنده با قلمی صادقانه و توصیفهای دقیق، جزئیات زندگی روزمره در اسارت را بازگو میکند و بهخوبی نشان میدهد که این افراد چگونه در میان گروهی بیرحم و قسیدل، برای زنده ماندن و حفظ ایمان خود مبارزه کردهاند.
شام برفی داستان 159 روز اسارت یک گروه از زائران ایرانی است که بهطور اتفاقی گرفتار تروریستها میشوند. این گروه بهطور معمول برای زیارت عازم سوریه بودند، اما بهخاطر اتهام داشتن سابقه نظامی و پاسداری، اتوبوسشان ربوده و به اسارت در میآیند. تروریستهای تکفیری که خود را پیرو اسلام میدانند، اما رفتارهایشان بهشدت غیر اسلامی و غیر اخلاقی است، با هدف فشار آوردن به جبهه مقاومت و کشورهای حامی سوریه، اسرای ایرانی را تحت شکنجه قرار میدهند. در این کتاب، از زبان اسرای در بند، واقعیتهای تکاندهندهای از رفتارهای بیرحمانه و وحشیانه این گروهکها روایت میشود.
فضای کتاب سرد و تاریک است، جایی که اسرای ایرانی در شرایط دشوار به سر میبرند و هر روز با تهدید و شکنجه مواجه میشوند. با این حال، در میان این سختیها، روحیه ایمان و مقاومت از سوی اسرای ایرانی حفظ میشود و آنها برای بازگشت به وطن و زنده ماندن، در برابر تروریستها مقاومت میکنند.
در بخشی از کتاب، نویسنده به توصیف دقیق شرایط فیزیکی و روحی اسرا میپردازد. او از محیطی مینویسد که بهشدت بیروح و تباه است، کوچههایی که پر از غم و تنهایی است و انسانها از نظر روحی و جسمی خسته و درماندهاند. این توصیفها احساس واقعی اسارت و رنج را به خواننده منتقل میکند.
شام برفی را به کسانی که علاقهمند به درک بهتر از واقعیتهای جنگ سوریه، گروههای تروریستی و تاریخ معاصر هستند، پیشنهاد میکنیم. این کتاب همچنین برای علاقهمندان به داستانهای واقعی اسارت و مقاومت مناسب است. کسانی که میخواهند از نزدیک با رفتار و روحیات تروریستهای تکفیری آشنا شوند و درک عمیقتری از جنگهای نیابتی و تأثیرات آن بر افراد عادی پیدا کنند، از خواندن این کتاب بهره خواهند برد. همچنین، کسانی که به تاریخ معاصر و حوادث سیاسی در خاورمیانه علاقه دارند، میتوانند با مطالعه این اثر، تصویری واقعی از وضعیت درگیریهای سوریه بهدست آورند.
شام برفی نهتنها یک کتاب تاریخی است، بلکه یک تجربه انسانی است که در آن درد، رنج، و مقاومت افراد در برابر ظلم و بیعدالتی بهخوبی به تصویر کشیده شده است.
«ظاهر امر نشان میدهد که باید برای جابهجایی آماده باشید. چهار روز ماندن در این ویلا و بیخ گوش این استخر خالی و درختهای بیرمق و از نفس افتاده، کفایت میکند. باید جابهجا بشوید تا مباد ظرف این چهار روز، ارتش سوریه سرنخی چیزی از محل نگهداریتان کشف کرده باشد… در کوچههای محلهای که نام و عنوانش را نمیدانی، به ستون پشت سر ابو سمیر و دارودستهاش راه افتادهاید. از درودیوار خانهها سیاهی و تباهی میبارد. حتی گربه رنگ صورتی که از کنار ستون بهطرف جدول میرود، از شدت ضعف و گرسنگی تلوتلو میخورد. میدانی که اگر شهر خلوت نشده بود، اگر کدبانوها از خانهها نمیرفتند و تنور و اجاق آشپزخانهها از تبوتاب نمیافتاد، آن گربه حالا تلوتلو نمیخورد. باید بیخیال گربه شد. در دو طرف و پشت سر برایتان مراقب گذاشتهاند. هیچکس نباید سر را بلند کند. حتی اگر نگاه به چتر درختان اکالیپتوس و بیدمشک باشد یا به سر و زلف ردیفهای زیتونِ توی بلوارها و یا عمارتی ویران شده و دربوداغان. احدی حق ندارد با دیگری حرف بزند. این اولینبار است که توانستهاید در روز روشن و در کوچهپسکوچههای شهر دوما پیادهراه بیفتید. بوی آب ماندهٔ جدولهای کنار خیابان توی ذوق میزند. چیزی شبیه به مستراحِ مکانهایی که تاکنون منزلبهمنزل و با پاهای برهنه تجربهشان کردهای، اما صحنهها باز تو را یاد خرمشهر بعد از آزادی انداخته.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir
با سلام و احترام من خودم یکی از 48 اسیر مذکور در این کتاب بودم. اتفاقات زیادی در این 160 روز افتاد که اگر قرار بر گفتن باشد باید حداقل 160 روز زمان داشته باشیم همچنین در هر لحظه برای هر فرد اتفاقات مختلفی افتاده است که باید از هر نفر جداگانه مطالب را جویا شد. این کتاب که زحمات زیادی کشیده شده است محدود به فرد است و زوایای دیگری هم وجود دارد که انشاالله باید بیان گردد یکی از زوایا این است که دشمنان ما آنقدر ایران و ایرانی و شیعه را در اذهان عمومی دنیا تخریب نموده اند که ما را کافر و نجس و خرافاتی و .... می دانند. زمانی که درخواست آب نمودیم برای وضو و نماز ، برایشان عجیب بود که مگر ایرانی ها نماز هم می خوانند وقتی اعمال ما را دیدند گفتند اعمال شما درست نیست و آموزش اعمال سنی را دادند و مجبورمان نمودند اعمال عبادی را بصورت اهل سنت انجام دهیم از لیوان ما آب نمیخوردند و میگفتند شما مجوس و نجس هستید جالب بود در گوشی هایشان کلیپ های آقای دانشمند و بعضی مداح ها را داشتند که به خلفای اهل سنت توهین کرده بودند و این را دلیل بر کفر ما محسوب نموده و کلی بچهها را کتک زدند به اسماء ائمه که بچه ها خود را معرفی می نمودند عکس العمل نشان داده و بچه ها را کتک می زدند می گفتند امام خمینی ره به رزمندگان ایرانی کلید ورود به بهشت می داده ، برای همین جوانان در جنگ با صدام شرکت نمودند و ...... الحمدلله با توکل بر خدا و استقامت بچه ها که واقعا هر لحظه اش معجزه الهی بود در آخرین روزهای اسارت فرمانده این گروه در جمع بچه ها حضور پیدا نمود و گفت ما شما را انسان های مومنی یافتیم و از شما درخواست داریم برای پیروزی ما دعا کنید این است وعده خداوند که اگر برای خداوند استقامت نمایید پیروزی از آن شماست یا علی