به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02166963155
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







بیژن جلالی، شعرهایش و دل ما









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

بیژن جلالی، شعرهایش و دل ما بیژن جلالی متولد سال ۱۳۰۶ و درگذشته به سال ۱۳۷۸ مولف و محقق ادبی است. او در خیابان پاریس تهران متولد شد. خیابان پاریس خیابانی است به‌موازات خیابان شیخ هادی که از خیابان جامی شروع می‌شود. زندگی در محیط فرهنگی خانواده هدایت، جلالی را از همان دوره دبیرستان در وضعیت خاصّی قرار داد. به مسائل فکری و دینی و ادبی توجّه نشان داد. به هیپنوتیسم و مانیِتیسم کشیده شد. دو سال گیاه‌خواری کرد. در آستانه رفتن به فرانسه، به تشویق مادر و تأکید صادق هدایت، از آن دست کشید. تأمّل‌ها و تفکّرها سرانجام در نیمه دوم دهه ۱۳۳۰ او را به صورتی جدّی به جهان شعر و سرودن وارد کرد... کتاب پیش رو با قلم و گردآوری کامیار عابدی نوشته شده که یکی از دوستان جلالی بوده است. کابدی در این کتاب به شرح دقیق زندگی، نوع پیوند جلالی با دایی‌اش صادق هدایت، شناخت و تحلیل شعرهایش پرداخته است. نمونه‌هایی از اشعار و بخش‌های تاملات فکری و ادبی جلالی هم از جمله موضوعاتی است که در این کتاب به آن‌ها پرداخته شده است. نوشته‌ها و سروده‌های دوستان جلالی و ادبای هم‌عصر او هم از دیگر مطالب تشکیل‌دهنده این کتاب هستند. عابدی می‌گوید جلالی شاعری بود اندیشه‌ور. اما وی، بدبختانه علاقه‌ای به تالیف و ترجمه در زمینه‌های مورد علاقه خود نداشت. با این همه، در لابه‌لای گفت‌وگوهایی که از وی در دست است، تامل‌های خواندنی و بدیعی به یادگار مانده است. قسمت‌های عمده‌ای از این تامل‌ها در بخش چهارم (کتاب)، انتخاب و موضوع‌بندی شده است. هم‌چنین در بخش سوم، ۵۵ شعر از دفترهای مختلف او در اختیار خواننده قرار گرفته است. این کتاب ۷ فصل اصلی دارد که به ترتیب عبارت‌اند از: چشم‌انداز از زندگی، تحلیل‌ها و بررسی شعرها، نمونه‌هایی از زیباترین سروده‌ها، نمونه‌هایی از تامل‌های فکری و ادبی، یادبودها: نثر، یادبودها: شعر، در آیینه آراء. در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: منطقا می‌توان حدس زد که هدایت با آثار نِروال به عنوان یک نویسنده رومانتیک قرن ۱۹ و هم‌چنین به عنوان نویسنده‌ای با جنبه‌های مدرن و منحصربه‌فرد آشنا بوده است. به‌خصوص در سال‌های ۱۹۲۰ که هدایت در سفر اولش برای تحصیل در پاریس زندگی می‌کرد، اوج فعالیت سوررئالیست‌ها بود که نروال را به جهت داشتن جنبه‌های مدرن و غیرمعمول مورد تحسین قرار می‌دادند. از طرفی، روژه لِسکو، مترجم بوف کور به فرانسه، در رساله کوچکی که درباره رمان و داستان کوتاه در ادبیات معاصر ایران نوشته، ضمن بحث در مورد آثار صادق هدایت به مشابهت بسیار میان بوف کور و اورلیا اشاره می‌کند، ولی می‌افزاید هدایت فقط نروال را به نام می‌شناخته و او هدایت را وادار به خواندن آثار نروال کرده است. به هر حال، شباهت‌ها و اهمیت آن‌ها سرِ جای خود باقی است و نشان می‌دهد که چه‌گونه سرنوشت، کسانی را بر می‌گزیند برای داشتن یک زندگی و استثنایی، و گفتن آن‌چه که هدایت آن‌ها را اتفاقات ماوراء طبیعی، انعکاس سایه روح و اسراری می‌داند که در حالت اغما و برزخ بین خواب و بیداری جلوه می‌کند.»

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه