«مرغان، غارتگران پس مانده ی ناهار بودند/ تکه های تن مادرشان بود و قدری برنج/ فربه می شوند/ و چشم های من به نگاهی خواهان تاریخ ضیافت مرگشان را حدس می زند/ مرغان میراث دار مرگ یکدیگرند/ و نگاهشان به نگاه من آن گونه است/ که نگاه من/ به نگاه میزبانی بالانشین تر/ در نیمه ی ناهار سربر می کنم و می دانم ما میراث دار مرگ یکدیگریم»