کتاب مقاومت در سوسنگرد: خاطرات علی بالشی این کتاب ازاینجهت که علی بالشی بهعنوان راوی اصلی در مقاومتی که منجر به حماسه 25 آبان سال 59 شد، حضور داشته، روایت آن را بسیار جذاب نموده است. از پیروزی انقلاب مدتی نگذشته بود، و باوجود مشکلات زیاد، سپاه پاسداران سوسنگرد تشکیل میشود. علی بالشی یک از سه عضو شورای فرماندهی سپاه سوسنگرد میشود. تا این که عراق به دشت آزادگان نفوذ میکند. سپاه سوسنگرد متوجه احتمال حلمه قریبالوقوع عراق میشود، ولی امکانات بسیار کمی در اختیار دارد. با انفجار گلوله توپ عراقیها، ترکشهایی به پا و زیر چشم علی اصابت میکند. او شاهد شهید و زخمیشدن بسیاری از همرزمانش و مردم عادی است. علی بالشی در عملیات آزادسازی بستان شرکت میکند و آنجا هم ایثارگریهای همرزمان و مردم عادی را میبیند. بعدها شاهد آبادانی شهر سوسنگرد و بازگشت مردم به شهر و شروع زندگی عادی و مرمت خانهها و مغازههای ویران شده است.
قسمتی از کتاب: ناصر گفت: «همه دوستانمان شهید و مجروح شدهاند. ما را تنها گذاشتهاند!» دکتر مصطفی چمران گفت: «جنگ همین است. شما تا حالا جنگندیدهاید! در جنگ صمیمیترین دوستان آدم، کشته میشوند.» صفحه 62
برخی از اعضای ستونپنجم خوشخدمتیهای فراوانی به دشمن میکردند. جان من و ناصر ربیعه در خطر بود. هر آن ممکن بود توسط ضدانقلاب شناسایی و بازداشت شویم. شاید حدود چهل تا پنجاه نفر از مزدوران ایرانی وابسته به دشمن اداره امور شهر را برعهده گرفته و در شهر جولان میدادند. صفحه 65
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir