کتاب روزهایی که پنج وجبی یک زرافه کوچولوی کوچولو بود 7: دایی جان ورزشکار «دایی جان ورزشکار» داستان یک زرافه کهنسال اما عشقِ ورزش است، آخر او، زمانی گردن زیبا و درازی داشت که بقیه زرافهها به او حسرت میبردند. دایی جان ورزشکار، پدر «پنج وجبی» را تشویق میکند که بیاید هر روز صبح با او ورزش کند و در این میان اتفاقات جالبی برای هر دوی آنها میافتد. مضمون این داستان، تشویق کودکان به ورزش کردن و دور شدن از تنبلی است. البته آنچه خواندن این داستان را برای بچهها لذتبخش میکند، اتفاقات خندهداری است که حین این ورزشها برای «پنج وجبی» روی می دهد و در واقع ورزش را برای بچهها تبدیل به یک بازی میکند. در این حین، پاداشی که کودک بعد از انجام این حرکات ورزشی میگیرد، به عنوان انگیزهای که میتواند کودک را به ورزش کردن تشویق کند، از دید نویسنده پنهان نمانده است. به هر روی در شرایط امروزی که بچههای ما از همه طرف در محاصره بازیهای پشت میزی و رایانهای و دیجیتالی قرار گرفتهاند، زهره پریرخ توانسته در قالب داستان ساده، جذاب، خندهدار و در عین حال آموزنده «دایی جان ورزشکار»، کودکان را به مسئله مهم تندرستی و فواید ورزش کردن و نیز تغذیه درست و پرهیز از مصرف خوراکیهای غیرمفید، توجه دهد.