کتاب «راهآهن زیرزمینی» رمانی پرقدرت و تأثیرگذار از کلسن وایتهد، نویسنده برجسته آمریکایی است که توانسته است جوایز معتبری همچون جایزه پولیتزر و جایزه ملی کتاب آمریکا را از آن خود کند. این اثر، خوانندگان را به عمق دوران تاریک بردهداری در آمریکا میبرد و داستان دختری جوان به نام «کورا» را روایت میکند که به دنبال آزادی، خانواده و عشق خود، از زنجیر بردگی فرار میکند و سفری پرخطر از ایالت جورجیا به سمت شمال آمریکا را آغاز مینماید. «راهآهن زیرزمینی» تنها یک رمان نیست، بلکه تجربهای است زنده از تاریخ بشریت که روایت آن هرگز کهنه نمیشود و الهامبخش نسلهای آینده برای حفظ حرمت و کرامت انسانها خواهد بود.
کلسن وایتهد، یکی از بزرگترین داستاننویسان معاصر آمریکا، در این رمان ما را با دختری سیاهپوست به نام کورا همراه میکند که زندگیاش در مزرعه پنبه در ایالت جورجیا به اسارت و ظلم گره خورده است. با آشنایی کورا با راهآهن زیرزمینی ـ یک شبکه خیالی و نمادین که برای فرار بردگان طراحی شده است ـ کورا به همراه دوستش سزار تصمیم میگیرند تا زندگی تازهای را آغاز کنند. سفر او از جورجیا به کارولینای جنوبی، کارولینای شمالی، تنسی و نهایتاً ایندیانا سرشار از مخاطراتی است که هر کدام، تصویری تکاندهنده از جنایات و تبعیضهای دوران بردهداری به نمایش میگذارد. در این مسیر، کورا با چالشهای بیشماری روبرو میشود و هر بار امیدوارانه تلاش میکند تا آزادی را دریابد.
در این رمان، راهآهن زیرزمینی تنها یک مسیر فیزیکی نیست، بلکه نمادی از امید، مقاومت و پیگیری برای عدالت است. شخصیت کورا و مسیری که طی میکند، ما را با واقعیتهای تلخ و دردناک تاریخ بردهداری و تبعیض نژادی آشنا میکند، در حالی که تصویر زندهای از شجاعت و ایثار را نیز به نمایش میگذارد. این اثر نه تنها داستانی تاریخی، بلکه پلی است میان گذشته و حال برای فهم بهتر ریشههای نابرابری و ظلم.
چرا باید این کتاب را خواند؟
خواندن «راهآهن زیرزمینی» فرصتی است برای درک عمیقتر و واقعیتر از تاریخ بردهداری در آمریکا، داستانی که با قدرت روایت و روحیه مقاوم شخصیت اصلیاش، خواننده را تحت تأثیر قرار میدهد. این رمان شاهکاری است که به خاطر جسارت در بیان واقعیتها و قلم هنرمندانهاش، تحسین گسترده منتقدان و جوایز معتبر بینالمللی را کسب کرده است. مطالعه این کتاب به شما کمک میکند تا با پیچیدگیهای تاریخ و پیامدهای آن در جامعه امروز آشنا شوید و ارزشهای آزادی، مقاومت و امید را بهتر درک کنید.
این کتاب ارزشمند و جذاب به همه علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان، به ویژه کسانی که به داستانهایی درباره تبعیض نژادی، آزادی، حقوق بشر و تاریخ آمریکا علاقه دارند، پیشنهاد میشود. همچنین به دانشجویان علوم انسانی، تاریخ، جامعهشناسی و هر فردی که میخواهد با عمق مفاهیم عدالت و مبارزه برای آزادی آشنا شود، توصیه میشود این اثر را در فهرست مطالعه خود قرار دهد.
مادربزرگِ کورا سهبار شوهر کرده بود. او بهخاطر شانههای پهن و دستهای بزرگش محبوب بود، همانطور که راندالِ پدر این خصوصیاتش را دوست داشت. گرچه ارباب و بردهاش نوع دیگری از کار را در ذهن داشتند. دو مزرعهٔ زرخیز بود که نود سیاهپوست در بخش شمالی و هشتادوپنج نفر هم در بخش جنوبیاش کار میکردند. آجاری کلاً در دسترس بود؛ بهجز اوقاتی که مریض بود. شوهر اولش به ویسکی ذرت اعتیاد داشت و با دستهای بزرگش او را کتک میزد. وقتی شوهرش پایین جاده به یک ملاک نیشکر در فلوریدا فروخته شد و شرش کنده شد، خم به ابروی آجاری نیامد. دفعهٔ بعد به یک پسر خوب از بخش جنوبی علاقهمند شد. قبل از اینکه وبا جان پسرک را بگیرد، دوست داشت برای آجاری داستانهای انجیل را بخواند، ارباب قبلیاش در مورد برده و دین آزاداندیشتر بود. آجاری از داستانها و تمثیلهایی که سفیدپوستها در آن نظری داشتند، لذت میبرد؛ صحبت از نجات و رهایی میتوانست به یک آفریقایی ایدههایی بدهد. پسرهای بیچارهٔ حام! آخرین شوهر آجاری هم که گوشهایش را بهخاطر دزدیدن عسل از دست داده بود، بر اثر عفونت گوشهایش مرد. آجاری از این مردها صاحب پنج بچه شد؛ همه را روی کف چوبی اتاقک بهدنیا آورده بود، هر موقع از هر کدامشان اشتباهی سر میزد، آن نقطه را به آنها نشان میداد و میگفت از آنجا آمدهاید و اگر آدم نشوید، شما را به همانجا برمیگردانم. به آنها آموخت که از او اطاعت کنند و نیز از اربابان، که اگر اینچنین میکردند شاید نجات مییافتند. دوتا از بچهها بر اثر تب مردند. یک پسرش نیز هنگام بازی در زمین شخمزده پایش برید و عفونت کرد. بچهٔ کوچکترش هم، ارباب با کُنده کوبیده بود بر فرق سرش و دیگر از خواب بیدار نشده بود. یکی پس از دیگری مرده بودند. پیرزنی به آجاری گفته بود، خیلی هم خوب؛ اینطوری حداقل فروخته نشدند. حرفی که واقعیت داشت، آن وقتها راندال، بهندرت بچههای کوچک را میفروخت. الان تو میدانی بچههایت کجا و چگونه مردهاند. تنها بچهٔ آجاری که ده سالگی را پشتسر گذاشت، میبل، مادر کورا بود.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir