خاطرات سیاسی بهلول:با نگاهی به قیام مسجد گوهرشاد(محمد تقی بهلول1) در ساعت هشت شب در حالی که بنده و زنم که پنج ماهه حامله بود، در منزل دختر خاله اش مهمان بودیم،یک نفر از در آمد و مرا خواست و گفت: رئیس شهربانی تو را خواسته. بنده پیش رئیس شهربانی رفتم، بعد از احوالپرسی گفت: شما را به کابل خواسته اند، باید فورا تحت الحفظ به طرف کابل حرکت کنید. بنده فهمیدم که خبری بزرگ در پیش است. عادت بنده این است که در حوادث روزگار خود را برای حداکثر زحمت آماده می کنم؛ اگر زحمت کمتر بود سبب خوشی است و اگر همان بود که فکر کرده بودم چون آمادگی داشتم برایم سنگین و سخت نمی گذرد. مثلا اگر بیمار شوم خود را برای محرقه و حصبه و سل و سرطان آماده می کنم، بعد اگر مرض کوچکتر بود خوشحال می شوم و اگر همان بود که تصور کردم سخت نمی گذرد و آماده هستم. بنده به خانه آمدم و به زنم گفتم، مرا به کابل خواسته اند و یقین می دانم که اعدام یا حبس ابد خواهم شد. تو در بین سه کار مختاری: اگر می خواهی تو را طلاق دهم، چنان که زن ایرانی خود را در وقت خطر طلاق دادم و اگر می خواهی با پدر و مادر خود باش تا سرنوشت بنده معلوم شود و اگر می خواهی با من بیایی، از طرف من مانعی نیست. *** اگر با خواندن متن بالا، گمان کردید که همسر افغانی محمد تقی بهلول، از او طلاق گرفت و پس زندگی خود رفت، اشتباه می کنید. هر چند این اوج داستان بهلول نبود، امّا شاید اوج ماجرای همسر افغانی او بود: او همراه با بهلول، عازم زندان افغانها شد و سرنوشتی عجیب داشت. «خاطرات سیاسی بهلول» خاطرات بازنویسی شده ی «حجة الاسلام محمد تقی بهلول» و از زبان خود اوست. این کتاب، خاطرات سیاسی حاج شیخ محمدتقی گنابادی، مشهور به «شیخ بهلول»، درباره قیام گوهرشاد در سال 1314ه.ش است. این حرکت که در اعتراض به جریان کشف حجاب رضاشاه روی داد، به قیامی گسترده انجامید و در پی آن، مردم شهر مشهد در صحن مسجد گوهرشاد برای اعتراض تجمع کردند، اما نیروهای نظامی به اجتماع مردم حمله کرده و در اثر آن جمعی از مردم به شهادت رسیدند . «شیخ بهلول» که در راه اندازی، هدایت و رهبری این اجتماع و تظاهرات اعتراض ‌آمیز را به عهده داشت، پس از سرکوب قیام، ناگزیر به افغانستان گریخت، اما در آن جا دستگیر و زندانی شد . «احمد مقیمی» که این خاطرات را جمع آوری و بازنویسی کرده است، از کوچکترین جزئیات حوادث و رویدادها نگذشته و بدین ترتیب، داستانی پر ماجرا و پر خطر، عجیب و غیر قابل باور، امّا حقیقی و راست، به خواننده ارائه داده است. خاطرات این کتاب، آنقدر مهیب و تعجب برانگیز است که خواننده را ناخودآگاه به تحسین این مبارز ناشناخته، وادار می کند و براستی به حرف مقام معظم رهبری ایمان می آورد که گفت: «بهلول یکی از شگفتی های روزگار ما بود.» در ضمن بیان این خاطرات، جزئیات واقعه ی مسجد گوهرشاد نیز از زبان آیت آلله مبارز، تصویر شده است و از برجستگی های این کتاب به شمار می رود.