کتاب طرز فکر: روانشناسی نوین موفقیت نوشتهی دکتر کارول دوک (Carol Dweck)، یکی از پرفروشترین کتابهای روانشناسی کاربردی در آمازون در سال 2016 است. این کتاب بر پایهی تحقیقات گستردهی نویسنده دربارهی ذهنیت انسان و تأثیر آن بر موفقیت در زندگی شخصی و حرفهای نوشته شده است. دوک در این اثر، با معرفی دو نوع طرز فکر – طرز فکر ثابت و طرز فکر رشد – توضیح میدهد که باورهای ما دربارهی تواناییها و استعدادها چگونه میتوانند مسیر زندگی ما را شکل دهند. این کتاب نهتنها یک اثر علمی است، بلکه راهکارهای عملی زیادی برای تغییر نگرش و بهبود عملکرد ارائه میدهد.
کتاب با معرفی مفهوم اصلی خود یعنی طرز فکر آغاز میشود. کارول دوک توضیح میدهد که افراد به دو دستهی کلی تقسیم میشوند:
طرز فکر ثابت (Fixed Mindset): کسانی که معتقدند استعداد و هوش ذاتی است و تغییرپذیر نیست. این افراد از شکست میترسند و اغلب از چالشها دوری میکنند.
طرز فکر رشد (Growth Mindset): افرادی که باور دارند تواناییهایشان با تلاش و یادگیری قابل توسعه است. این افراد از چالشها استقبال کرده و شکست را فرصتی برای یادگیری میدانند.
دوک در فصلهای مختلف، این دو طرز فکر را در حوزههای گوناگون زندگی بررسی میکند:
ورزش: او نشان میدهد که چگونه طرز فکر رشد به موفقیت ورزشکاران بزرگی مانند مایکل جردن کمک کرده است.
کسبوکار: کتاب به بررسی تأثیر طرز فکر بر رهبران و مدیران میپردازد و توضیح میدهد که چگونه رهبرانی با طرز فکر رشد، سازمانهای موفقتری میسازند.
روابط عاشقانه: دوک تحلیل میکند که طرز فکر چگونه میتواند بر روابط شخصی و نحوهی برخورد با چالشهای عاطفی تأثیر بگذارد.
تربیت و آموزش: نویسنده بر نقش والدین، معلمان و مربیان تأکید دارد و پیشنهاد میکند که تشویق به تلاش، بیش از تحسین استعداد، به رشد کودکان کمک میکند.
در بخش پایانی کتاب، دوک راهکارهای عملی برای تغییر طرز فکر ارائه میدهد. او تأکید دارد که با آگاهی و تمرین میتوان از طرز فکر ثابت به طرز فکر رشد تغییر جهت داد و به موفقیتهای بیشتری دست یافت.
این کتاب برای تمام کسانی که به دنبال پیشرفت فردی، حرفهای و بهبود روابط خود هستند، مناسب است. دانشجویان، والدین، معلمان، مدیران و ورزشکاران میتوانند از بینشهای این کتاب بهرهمند شوند. اگر به دنبال شناخت بیشتر خود هستید و میخواهید بدانید طرز فکر شما چگونه بر موفقیت و رفتارهایتان تأثیر میگذارد، کتاب طرز فکر: روانشناسی نوین موفقیت انتخابی ارزشمند است.
واضح است که افراد با طرز فکر رشد، وقتی مهارتهای خود را توسعه میدهند کامیاب میشوند. اما افراد دارای طرز فکر ثابت چه زمانی موفق میشوند؟
زمانیکه همه چیز با خیال راحت در چنگ آنها باشد. اگر چیزی بیشازحد چالشبرانگیز باشد و آنها احساس باهوش یا بااستعداد بودن نکنند، علاقهشان را از دست میدهند. هنگامیکه دانشجویان پزشکی را در طی درس شیمی ترم اولشان زیر نظر گرفتیم، متوجه این موضوع شدم. از نظر بسیاری از دانشجویان، این چیزی بود که زندگیشان به سمت آن سوق پیدا کرده بود: پزشک شدن! و این دوره است که مشخص میکند چه کسی اول خواهد شد. دورهای بسیار سخت که متوسط نمرات دانشجویان C+ بود، دانشجویانی که تا قبل از آن، بهندرت نمرهای کمتر از A گرفته بودند.اکثر دانشجویان با علاقهمندی بسیاری شیمی را شروع کردند. بااینحال، در طول ترم، اتفاقی روی داد. دانشجویان دارای طرز فکر ثابت تنها زمانی علاقهمند ماندند که در دفعه اول بهخوبی عمل کردند. کسانی که آن را دشوار دیدند، میزان زیادی از علاقه و لذت خود را از دست دادند. اگر تصدیقکننده هوش آنها نبود، نمیتوانستند از آن لذت ببرند.یکی از دانشجویان گفت: «هرچقدر سختتر میشد، بیشتر باید خودم را مجبور به خواندن کتابها و مطالعه برای امتحانات میکردم. قبلاً نسبت به شیمی هیجان داشتم، اما در حال حاضر هر بار که دربارهاش فکر میکنم، احساس بدی به من دست میدهد».
در مقابل، دانشجویان دارای طرز فکر رشد، همچنان همان سطح بالای علاقهمندی را نشان میدادند، حتی زمانیکه دیدند بسیار چالشبرانگیز است: «این درس خیلی مشکلتر از چیزی است که فکر میکردم، اما میخواهم آن را یاد بگیرم، بهطوریکه دشواری آن مرا مصممتر میکند. سخت و چالشی بودن آن، واقعاً مرا به ادامهدادن ترغیب میکند.» چالش و علاقهمندی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر داشتند.
ما همین نتیجه مشابه را در دانشآموزان جوانتر مشاهده کردیم. به کلاس پنجمیها پازلهای جذابی دادیم که همه آنها، آن را دوست داشتند؛ اما زمانیکه پازلها را سختتر کردیم، افت بزرگی در میزان لذتبردن کودکان دارای طرز فکر ثابت دیده شد. همچنین تصمیم دانشآموزان برای بردن تعدادی از این پازلها به خانه عوض شد. کودکی به دروغ گفت: «بسیار خوب، میتوانید آنها را نگه دارید. من از آنها دارم».
این امر درخصوص کودکانی که بهترین حلکننده پازل بودند هم درست بود. داشتن «استعداد در پازل» از افت جلوگیری نمیکند. از سوی دیگر، کودکان دارای طرز فکر رشد، نمیتوانستند مشکلات سخت را رها کنند. اینها پازلهای مورد علاقهشان بود و میخواستند آنها را با خودشان به خانه ببرند. یکی از بچهها پرسید: «میشود اسم این پازلها را برای من یادداشت کنید تا وقتی اینها را انجام دادم، مادرم بتواند چندتای دیگر برایم بخرد؟»
چند وقت پیش علاقهمند به مطالعه درباره مارینا سمیونوا، رقاص و معلم بزرگ روسی شدم که شیوه جدیدی برای انتخاب دانشآموزانش ابداع کرد. این روش، آزمون هوشمندانهای درباره طرز فکر بود. بر طبق گفته یکی از دانشآموزان سابقش در ابتدا دانشآموزان او باید از دوره آزمایشی سربلند بیرون میآمدند و در همین حین مارینا دقت میکرد که آنها چگونه نسبت به تحسین و تمجید و اصلاحات واکنش نشان میدهند... کسانی که بیشتر نسبت به اصلاحات واکنش نشان میدادند، شایسته تلقی میشدند.
به عبارت دیگر، او افرادی را که نسبت به چیزهای آسان و آنچه که از قبل بر آن تسلط داشتند، هیجان نشان میدادند، از کسانی که در برابر کارهای سخت هیجانزده میشدند، جدا میکرد. دفعه اولی که به خودم گفتم: «این سخت است. این لذتبخش است» را هرگز فراموش نمیکنم، آن لحظهای بود که میدانستم در حال تغییر طرز فکرم هستم.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir