کتاب «ساختار طبقاتی جوامع پیشرفته» نوشته آنتونی گیدنز، یکی از آثار مهم و برجسته در حوزه جامعهشناسی است که برای دانشجویان و پژوهشگران این رشته نوشته شده است. گیدنز در این کتاب تحلیلی عمیق و بنیادین از سنت اروپایی نظریه طبقه ارائه میدهد و تلاش میکند مفهوم طبقه را در مرکز مسائل اصلی جامعهشناسی قرار دهد و بازتعریفی نوین از آن ارائه کند. محتوای اصلی کتاب: بررسی چگونگی تبدیل «طبقات اقتصادی» به «طبقات اجتماعی» و روابط متقابل میان بوروکراسی، طبقه، قدرت اقتصادی و سیاسی، دولت و اقتصاد. نقد و ارزیابی نظریههای مارکس، وبر و منتقدان مارکس درباره طبقه و بازتعریف مفهوم طبقه در مسیر این نقدها. تحلیل ساختار طبقاتی در کشورهای سرمایهداری و سوسیالیسم دولتی با توجه به مدل تحلیلی خود گیدنز. پرداختن به موضوعاتی همچون طبقه کارگر، طبقه متوسط جدید، نخبگان، بهرهکشی طبقاتی، و نقش بوروکراسی و دولت در ساختار طبقاتی. ارائه چارچوبی نوین برای تحلیل طبقه که در طی صد سال گذشته در جوامع پیشرفته شکل گرفته است. کتاب دارای مباحث بحثبرانگیز و خردمندانه است که نقدهای متعددی را برانگیخته و به عنوان منبعی کلیدی در نظریه طبقه شناخته میشود. لوئیس کوزر و جان اوری از جامعهشناسان برجسته، این کتاب را اثری مهم و کاربردی در توسعه نظریه طبقه دانستهاند. کتاب با ارائه تحلیلی مدرن و جامع، به خواننده کمک میکند تا ساختارهای طبقاتی جوامع سرمایهداری و سوسیالیستی را بهتر درک کند و مفاهیم پیچیده طبقه و قدرت را به صورت کاربردی بیاموزد. این کتاب برای کسانی که به دنبال درک عمیق و تحلیلی از ساختارهای طبقاتی در جوامع پیشرفته و نظریههای جامعهشناسی طبقه هستند، منبعی بسیار ارزشمند و توصیهشده است. اگر علاقهمند به مطالعه جامعهشناسی طبقاتی و نظریههای مرتبط با طبقه، قدرت و ساختارهای اجتماعی هستید، این کتاب میتواند یکی از بهترین منابع برای شما باشد.
آنتونی گیدنز (Anthony Giddens) در کتاب ساختار طبقاتی جوامع پیشرفته (The class structure of the advanced societies) سعی دارد تا ساختاری جدید برای تحلیل مفهوم طبقه در جامعهشناسی نشان دهد. پرسشهای مهمی در این کتاب وجود دارد از قبیل: چگونه «طبقات اقتصادی» به «طبقات اجتماعی» مبدل میشوند؟ روابط میان بوروکراسی و طبقه، دولت و اقتصاد، قدرت اقتصادی و سیاسی چگونه است؟ روش گیدنز در اثر حاضر این است تا به سوالات فوق در طول سنجشی انتقادی از نظریههای مارکس، وبر و منتقدان مارکس دربارهی طبقه، جوابی مناسب ارائه دهد. او در طی این مسیر انتقادی مفهوم طبقه را دوباره تعریف میکند و حقایق تجربی ساختاریابی طبقاتی در کشورهای سرمایهداری و هم «سوسیالیسم دولتی» را با انتقال دادن به مدل تحلیل خود، مورد ارزیابی قرار میدهد. لوئیس کوزر از جامعهشناسان مطرح و مشهور در نقد این کتاب چنین میگوید: «این کتاب کمک بزرگی به بیان نظری مفهوم طبقه و همچنین فواید نظریه طبقه در بررسی جوامعی که بر پایهی سوسیالیسم دولتی و جوامع کنونی سرمایهداری است، محسوب میشود. نشان دادن غنی بودن این کتاب در این چند صفحه محدود غیر ممکن میباشد؛ زیرا این کتاب ابتدا باید خوانده شود و اتفاقاً باید توسط همه جامعهشناسانی خوانده شود که حتی در تشخیص جامعهشناسی کلان عصر حاضر دلهره اندکی دارند.» طبق تحلیل و استدلال گیدنز، ما هنوز طبقه کارگر در کنار خود داریم و جوامع سرمایهداری و نیز جوامعی که بر پایهی سوسیالیسم دولتی هستند همچنان به بهرهکشی خود از این طبقه ادامه میدهند. در جامعهی بر پایهی سرمایهداری، نظام طبقاتی آن محوریت اساسی ساختار اجتماعی خود را دارا خواهد بود و ارتباط آنها مبتنی بر سلطه استعماری نیز میباشد. از طرفی جوامع برپایهی سوسیالیسم دولتی، در حرکت به سمت نظامی بیطبقه به موفقیت رسیدند اما این موفقیت را به قیمت ایجاد نظامی از سلطه سیاسی، به جای اینکه آن را به طور کامل نابود کنند شکل استعمار اجتماعی را تغییر میدهند، به دست آوردهاند. همچنین «جان اوری» از دیگر جامعهشناسان مشهور درباره این کتاب میگوید: « کتاب ساختار طبقاتی جوامع پیشرفته دارای مطالب جالب و مدرن است که کمک بزرگی به مفهوم نظریه طبقه اجتماعی خواهد کرد. همچنین اثری بسیار کاربردی است از آن رو که شامل بحثهای انتقادی پیوسته و مهم از کمکهای بزرگ به نظریه طبقاتی اروپایی معاصر میباشد؛ یعنی، «مارکس»، «وبر»، «دارندورف»، «اسوسکی» و «آرون». وانگهی، کتابی بسیار برجسته، با مهارت نوشته شده و معتبر محسوب میشود.»
دانشجویان و پژوهشگران جامعهشناسی و علوم اجتماعی که میخواهند درک عمیق و نوینی از نظریه طبقه و ساختارهای طبقاتی جوامع سرمایهداری و سوسیالیستی داشته باشند. این کتاب با نقد و بازتعریف نظریههای مارکس، وبر و دیگر نظریهپردازان، چارچوبی مدرن برای تحلیل طبقه ارائه میدهد. اساتید و مدرسان علوم اجتماعی که به دنبال منبعی جامع، دقیق و کاربردی برای آموزش مفاهیم طبقه و ساختارهای اجتماعی در جوامع پیشرفته هستند. علاقهمندان به تحلیل مسائل طبقاتی و نابرابریهای اجتماعی که میخواهند با مطالعه تحولات تاریخی و نظریات مختلف درباره طبقه، فهمی بهتر از جایگاه طبقات مختلف در جوامع مدرن پیدا کنند. پژوهشگران حوزه سیاست اجتماعی و اقتصاد سیاسی که به بررسی ارتباط میان طبقه، قدرت اقتصادی و سیاسی، بوروکراسی و دولت علاقهمندند. این کتاب به دلیل تحلیلهای دقیق، مباحث بحثبرانگیز و چارچوب نوین ارائه شده، برای کسانی که میخواهند به صورت تخصصی و علمی به موضوع ساختار طبقاتی در جوامع پیشرفته بپردازند، منبعی بسیار ارزشمند و کلیدی است.
کُنت نام رشته جامعهشناسی را بنیان نهاد، ولی با وجود این واقعیت معمولاً سن سیمون به جای او به عنوان پدر جامعهشناسی معروف است. دیدگاههای سن سیمون انشعابی دوگانه دارد که از یک سو، به پوزیتیویسم کُنت و سپس از طریق دورکهایم به نظریههای جدید جامعۀ صنعتی میرسد و از دیگر سو، ره به تحلیل و نقد سرمایهداری میبرد؛ راهی که مارکس و مارکسیستها مسیر آن را طراحی کردند. سن سیمون نظریهپردازی نظاممند نبود. نوشتههای او آشفته است و مطالب ضدونقیض کم ندارد؛ ولی در چهارچوب تفسیر توسعۀ اروپا از دوره کلاسیک تا عصر صنعتی شدن مدرن، عناصر یک نظریه منسجم طبقات اجتماعی را ترسیم نموده است. برای سن سیمون، جامعه، مراحلی از رشد، بلوغ و افول را طی میکند. هر شکل پیدرپی جامعه، دربردارنده نطفه نابودی خود است که به واسطه توسعه درونیاش به وجود میآید. او معتقد بود دوره معاصر عصری است با حاکمیت تضاد طبقاتی؛ زیرا دورهای انتقالی است. فئودالیسم پوسیده هنوز به طور کامل نابود نشده و صنعتی شدن نوظهور نیز تنها به صورت جزئی شکل گرفته است. سن سیمون منشأ مادی جامعه جدید را در توسعه نواحی شهری خودمختار در حوالی پایان دوره فئودالی تشخیص داد. این نواحی، شهری شدن شهروندان را تثبیت کردند که از اشراف سالاری فئودالی مستقل بود. این بورژوازی شهری، هسته مرکزی طبقه جدید صنعت کاران را شکل داد که مطالباتش از قدرت، از مالکیت این طبقه بر کالای قابل انتقالی ناشی میشد که در جریان تولید کارخانهای ایجاد شده بود. به طور کلی استفاده سن سیمون از [مفهوم] صنعتکار، همانند استفاده از مفهوم طبقه انسجام درونی کامل نداشت. گاهی او از صنعتگرایان به عنوان زیر گروه مشخص جامعه، یعنی طبقهای متمایز از کارگران، سخن میگوید؛ ولی به لحاظ شخصیتی، وی صنعت کاران را مجموعه افرادی در نظر میگیرد که [کار] تولید صنعتی آنها را از عناصر انگلواری که هنوز در ته ماندۀ نظم فئودالی در حال رقابت هستند متمایز میکند؛ بنابراین، طبقۀ صنعت کاران شامل هر فردی است که کار میکند تا تولید کند یا یک یا چندین ابزار تأمین نیازها یا ذائقههای جسمانی اعضای متفاوت جامعه را تحت مالکیت قرار دهد. در این معنای اخیر است که سن سیمون از این مسئله سخن میگوید که درنهایت مقدر شده طبقه صنعتی تنها طبقه جامعه شود. در جامعه صنعتی، سلطه زورگویانه اقلیت بر اکثریت که ویژگیهای صورتهای جامعهگی [اجتماعی] گذشته را نمایان میکند، جای خود را به نظمی میدهد که آزادانه، همه اعضا آن را میپذیرند. ظهور جامعه صنعتی انگیزه انسان به قدرت را از مقهور کردن انسانها به سمت مقهور کردن طبیعت تغییر داد؛ بنابراین، جامعهای تک طبقه، جامعهای بیطبقه است؛ اگرچه به هیچ وجه جامعهای برابرخواهانه در زمینه توزیع ناهمگون پاداشها نیست. در جامعه صنعتی، مدیریت چیزها جایگزین حاکمیت بر انسانها میشود: دولت، بهعنوان ابزار سلطۀ طبقاتی از بین میرود.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir