کتاب رفتارهای حمایتگرانه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در جهان امروز یکی از ابزارهای سیاست خارجی کشورها که از وجوه قدرت نرم نیز محسوب میشود ارائه کمکهای بشردوستانه در کشورهایی است که به دلایل گوناگون در سیاست خارجی کشور کمک کننده مهم تلقی میشوند. کشورهای هدفِ کمک از جمله به این دلیل اهمیت دارند که در منطقة نفوذ سنتی کشور کمک کننده قرار دارند، یا در معرض غلتیدن به منطقة نفوذ کشور رقیباند، یا به سبب شکافهای درونی یا بحرانهای داخلی بخشهایی از جمعیت آن مورد توجه استراتژیک کشور کمک کننده قرار گرفتهاند. البته نمیتوان همة انواع کمکهای خارجی را که تحت عنوان کمکهای بشردوستانه صورت میگیرد با مقولة منافع ملی کشورهای کمک کننده مرتبط دانست. گاه ممکن است این کمکها جنبة عام داشته باشد و منظور از آن بالا بردن تصویر مثبت یک قدرت جهانی یا منطقهای در جهان باشد، یا ممکن است این کمکها توسط مؤسسهها و بنیادهای خصوصی صورت پذیرد که اصولاً اهداف سود جویانهای مثل منافع ملی را دنبال نمیکنند و واقعاً از روی نوعدوستی و با اهداف خیرخواهانة منبعث از آموزههای مذهبی یا انساندوستانه مبادرت به ارائه چنین کمکهایی میکنند. اما در هر صورت، در دنیای کنونی هر کشوری که بخواهد سیاست خارجی موفقی را در صحنة جهانی به اجرا بگذارد نمیتواند ابزار مهم و مؤثری چون کمکهای بشردوستانه را نادیده بگیرد. این اثر مقالاتی برگرفته از همایش «نقش انفاق و رفتارهای حمایتگرایانه در تنظیم روابط بینالملل» که در خرداد 1389 در محل سالن همایشهای دفتر مطالعات وزارت خارجه برگزار شد، میباشد. مقالههای این کتاب در سه بخش تنظیم شدهاند: بخش نخست شامل چهار مقاله است که به انفاق و کمکهای بشردوستانه در سنت اسلامی اختصاص دارد. در بخش دوم جایگاه رفتارهای حمایتگرایانه در سیاست خارجی مرور میشود، و بخش سوم دربرگیرندة گفتارهایی است دربارهی جایگاه و ضرورت رفتارهای حمایتگرایانه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران. در بخش اول، دکتر مصلاییپور به اهداف و تأثیرات اخلاقی انفاق در قرآن و حدیث میپردازد و آن را عملی نیکو و بدون چشمداشت مادی یا پیامدهای خودپسندانه در نظر میگیرد که در قرآن و حدیث بارها به آن توصیه شده است. قرآن کریم یکی از نشانههای ایمان را انفاق در راه خدا و آزمونی برای انسان در چشم پوشی از آنچه مال خود میپندارد و عزیز میدارد در راه رفاه جامعه و مآلاً خدمت به خالق توصیف میکند. از جمله مهمترین پیامدهای انفاق بر پایة آموزههای دینی در اسلام رهایی از بخل و آز، شکوفا شدن روح بزرگمنشی فرد، آرامش درونی، جلوگیری از فساد اخلاقی و آمرزش خطاها و گناهان انسان است. دکتر احمدی طباطبایی نیز با غور در سیرهی نبوی، انفاق را عملی به قصد تقرّب به خداوند و افزودن بر ایمان فردی تلقی میکند. برداشت ایشان از سیرهی نبوی مؤید آن است که انفاق در مکارم اخلاقی و اجتماعی اسلام هم در ساحت فردی و هم اجتماعی جایگاه بسیار ممتازی دارد و، علاوه بر ارتقای تعالی روحی و اخلاقی فرد انفاق کننده، به کاستن از فاصلههای طبقاتی در جامعة اسلامی مدد میرساند و عاملی مهم در ایجاد یکپارچگی و همبستگی در میان آحاد جامعه است. در بررسی دیگری که در قرآن و حدیث به عمل آمده است، دکتر ایزدی مبارکه هدف اسلام از انفاق را حمایت از محرومان جامعه، نزدیکتر شدن افق زندگی طبقات گوناگون جامعه به یکدیگر از راه تعدیل ثروت، یا به عبارت دیگر گسترش عدالت اجتماعی، و تحکیم پیوندهای دوستی میان اعضای جامعة اسلامی بیان میکند. در میان آثار فردی انفاق میتوان از تزکیهی نفس، آرامش روحی، افزایش برکت، رحمت الهی، و پاداش اخروی نام برد. در مقالة دیگری به قلم دکتر محمود کریمی و علی کریمی خوشحال، با توجه به آیات قرآنی و احادیث اسلامی، چنین استدلال میشود که این مفهوم معنایی وسیعتر از کمکهای مالی به نیازمندان دارد و شامل ارایه گونههای دیگری از خدمات، از جمله خدمات معنوی و علمی به دیگران، میشود. همچنین انفاق دربرگیرندهی این معناست که گروهی از مسلمانان با توجه به امکاناتی که در اختیار دارند میتوانند از گروه دیگری از مسلمانان (جامعه یا کشور دیگر) حمایت به عمل آورند و اسباب رفاه آنان را فراهم کنند. آثار فردی و اجتماعی انفاق در نهایت میتواند با ایجاد یا تقویت پیوندهای اخلاقی و روحی در میان آحاد مردم شرایط تشکیل امت واحده را در میان مسلمانان پدید آورد. در بخش دوم کتاب به رابطة میان رفتارهای حمایتگرایانه و سیاست خارجی نظر افکنده شده است. دکتر گوهریمقدم رفتارهای حمایتگرایانه را بخش جداییناپذیر سیاست خارجی کشورها در دنیای امروز میداند. او در مقالة خود به طیف گستردهای از رفتارهای حمایتگرایانه اشاره میکند که در پیشبرد سیاست خارجی کشورها ایفای نقش میکنند. به باور این نویسنده رفتارهای حمایتگرایانه در طول زمان دستخوش تحول مفهومی شده است و از مسائل مربوط به کمکهای توسعهای به مسائل مربوط به حقوق بشر و تعهدات بینالمللی و چندجانبه گسترش یافته است. او مهمترین اهداف اعلام شدهی رفتارهای حمایتگرایانه در سیاست خارجی کشورها در شرایط حاضر را در چند مقولة کلی قرار میدهد: (1) تقویت صلح و امنیت بینالمللی، (2) حمایت از حقوق بشر، (3) کمک به حکمرانی عادلانه و دموکراتیک، (4) تقویت مردمسالاری، (5) بهبود وضعیت اقتصادی و رفاهی کشورهای کمتر توسعه یافته، و (6) جلوگیری از و مبارزه با بلایای طبیعی و بشرساخته در کشورهای دارای دولتهای ضعیف و ناکارآمد. اما، علاوه بر اهداف مذکور، بسیاری از کشورها، به ویژه قدرتهای بزرگ، از طریق رفتارهای حمایتگرایانه اهداف دیگری چون گسترش منافع تجاری، اشاعهی ایدئولوژی، و ایجاد پوشش برای انواع فعالیتهای سودجویانه مثل کمک به گروههای موافق، فروش تسلیحات و حتی جاسوسی، دنبال میکنند. در پژوهشی دیگر، دکتر علی صباغیان عوامل و پیامدهای سیاسی شدن کمکهای بشردوستانه را به بحث میگذارد. وی پس از بررسی اهداف و نوع فعالیتهای چند سازمان امدادرسان بینالمللی و پروژههای کمکرسانی بینالمللی تعریف شده توسط نهادهای بینالمللی یا میان کشوری، استدلال میکند که با وجود تأکید اغلب این سازمانها و نهادها بر اصولی چون انسان دوستی، عدم جانبداری، بیطرفی، و احترام به استقلال کشورها، کمکهای بشردوستانه در بسیاری مواقع تابع ملاحظات سیاسی و اهداف استراتژیک دولتهای کمککننده قرار میگیرند و در عمل خطوط تمایز میان کمکهای بشردوستانه و اهداف متعارف سیاست خارجی کشورها به کلی از میان میروند. صباغیان همچنین برخی عوامل را مسئول سیاسی شدن کمکهای انسانی برمیشمرد، از جمله: ماهیت ارزشهای حاکم بر کمکهای بشردوستانه که ممکن است از کشوری به کشور دیگر متفاوت باشد، عوامل برخاسته از سیاست داخلی کشورهای کمککننده، ارتباط یافتن کمکهای بشردوستانه با دیپلماسی عمومی و قدرت نرم، ضرورتهای ناشی از تغییرات ژئوپلیتیکی، و ماهیت متغیر منازعات. این نویسنده نتیجه میگیرد که سیاسی شدن بیش از حد کمکهای بشردوستانه و پیروی اهداف انسانی از اهداف سیاسی و استراتژیک سبب آن شده است که اصول اولیة حاکم بر ارایهی این کمکها مخدوش شود و کمکهای مذکور در بسیاری موارد عملاً در خدمت برآوردن نیازهای افراد و گروههای محروم و نیازمند قرار نگیرد. با توجه به ارزشهای متفاوتی که بر سازمانهای اهدا کنندة کمک حاکم است، دکتر محمدرضا دهشیری در مقالة دیگری در این بخش دو سازمان جهانی حمایتگر، یعنی یونسکو و آیسسکو، را مقایسه کرده و، با تمرکز بر بحران غزه (از سال 1386 تاکنون) و سیل پاکستان (در سال 1388)، نکات اشتراک و افتراق عملکرد این دو سازمان را ارزیابی کرده است. بررسی مذکور نشان میدهد که به طور کلی رویکرد یونسکو (سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی ملل متحد) به بحران غزه بیشتر جهانی، فنی و تخصصی بوده، به انگیزهها و جنبههای حقوقی موضوع کمتر توجه داشته، و به اصلاح ساختارهای آموزشی و فرهنگی بدون توجه به اسباب و عوامل پدیدآورندهی آن پرداخته است. در مقایسه، آیسسکو (سازمان تربیتی، علمی، و فرهنگی جهان اسلام) با رویکردی منطقهای و تبلیغی به انگیزهها و جنبههای حقوقی موضوع توجه داشته و با تأکید بر لزوم شناسایی عاملان این بحران، اصلاح ساختارهای آموزشی و فرهنگی غزه را از طریق اصلاح عوامل و ریشههای اصلی امکانپذیر دانسته است. به عبارت دیگر، یونسکو با نگاهی بشردوستانه و انسانی و آیسسکو با نگاهی ارزشی، دینی، ریشهای و حقوقی و با تأکید بر لزوم همیاری و وحدت امت اسلامی در قبال مسئله غزه، رویکردهای حمایتگرایانه خود را دنبال کرده است. در بحران سیل پاکستان نیز رویکرد یونسکو بیشتر جهانی، فنی، و تخصصی بوده است؛ حال آنکه آیسسکو رویکردی تبلیغی و مالی با تأکید بر حمایت از مردم یک کشور اسلامی در حوزة جهان اسلام داشته است. مقالههای بخش سوم کتاب جایگاه و ضرورت رفتارهای حمایتگرایانه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را مورد بحث قرار میدهند. مهدی نادری و مصطفی اسماعیلی با تحلیل گفتمانی نوشتهها و بیانات امام خمینی(ره)، رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی، تلاش میکنند تا نشان دهند که مبانی رفتارهای حمایتگرایانه در اندیشه امام خمینی را میتوان در قالب گفتمان استضعاف – استکبار فهم و بیان کرد. همان گونه که امام خمینی هدف از سیاستهای حمایتی در داخل کشور در سالهای پس از پیروزی انقلاب را کمک به مستضعفانِ رها شده از بند دولت استبدادی برای رشد و تعالی دنیوی و اخروی آنان میدانند، در بُعد خارجی نیز کمک به رهایی مستضعفان جهان از بند قدرتهای استبدادی و استکباری را مهمترین نوع رفتار حمایتی از جانب یک دولت اسلامی بیان میکنند. این گونه رفتار حمایتی در اندیشة امام معمولاً در دو ساحت مادی (کمکهای اقتصادی) و معنوی (جانبداریهای بینالمللی) با هدف رهایی و استقلال مستضعفان بیان شده و مستند و مستظهر به قرآن و روایات اسلامی است. در برداشتی دیگر از اندیشة امام خمینی(ره)، بهنام سرخیل نقش حمایت از محرومان جهان را در دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران بررسی و تحلیل میکند. او مدعی است که میان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی دینی با نظامهای سیاسی غیردینی برخی تفاوتهای ماهوی دیده میشود. مؤلفههای اصلی سیاست خارجی ایران پس از انقلاب بر پایة آرمانهای اسلامی و مفاهیم مکتبی برگرفته از اندیشههای امام خمینی(ره) شکل گرفته است. توجه به مستضعفان در نقاط گوناگون جهان و محرومیت ستیزی به عنوان یک مسئولیت انسانی، که از مبانی ارزشی و فکری اسلام سرچشمه گرفته، همواره از اصول راهنمای سیاست خارجی در جمهوری اسلامی ایران بوده است. در نتیجه، جمهوری اسلامی ایران به مسائل و مشکلات مسلمانان و مستضعفان جهان در ورای مرزهای ایران توجه داشته و خود را در قبال آنان متعهد و مسئول دانسته است. در این راستا، کمیتة امداد امام خمینی(ره) همواره در عرصههای گوناگون کمکرسانی به مسلمانان و مستضعفان جهان حضور فعال داشته است. رفتارهای حمایتگرایانة کمیته امداد، که اساساً مبتنی بر انگیزههای خیرخواهانه و برگرفته از تعالیم اسلامی بوده، موجب شده که بستر مناسبی برای تبلیغ و تألیف قلوب مسلمانان و مستضعفان کشورهای دیگر نسبت به جمهوری اسلامی ایران فراهم شود و در مواردی به اهداف استراتژیک نظام نیز یاری رساند. در شرایطی که ایالات متحده آمریکا و اروپا در تلاشاند تا ایران را از ایفای نقش منطقهایاش دور نگه دارند و با به کارگیری قدرت نرم و اِعمال تحریمهای اقتصادی سخت در مسیر تعاملات سازندة جمهوری اسلامی ایران با کشورهای همسایهاش اخلال ایجاد کنند، این کشورها، به باور دکتر علی بینیاز، باید پاسخی بهینه برای مواجهه با این وضعیت بیابد. آخرین مقالة این مجموعه محصول اندیشهورزی نوآورانة نویسندهای است که راهکاری نوین برای درهم شکستن سیاستهای بازدارندة ایران در منطقه و در جهان اسلام پیشنهاد میدهد. بینیاز گونهای «دیپلماسی حمایتگرا» را به عنوان بخشی از پاسخ درخور ایران به شرایط جدید محاصرة اقتصادی و سیاسی عنوان میکند. این دیپلماسی با مدیریت و اقدام بخش خصوصی صورت میگیرد و از حمایت دولت جمهوری اسلامی ایران نیز بهرهمند است. نویسنده دیپلماسی مورد نظر را تحت عنوان «دولت کریمهی منطقهای» معرفی میکند که از محل پرداختهای اسلامی مانند زکات، انفال مشترک، صدقات و قرضالحسنه تأمین میشود و در قالب ساختاری «شرکتی- خصوصی» اسباب مشارکت ایرانیان را در انواع فعالیتهای بشردوستانه در منطقه و در جهان اسلام فراهم میکند. به اعتقاد او تأسیس این ساختار منطقهای توان آن را دارد که بخشی از آثار مخرب تحریمهای اقتصادی را خنثی کند و برای «منطقه ایران» رفاه اقتصادی، امنیت و ثبات سیاسی به ارمغان بیاورد.