کتاب امنیت : مفاهیم بنیادین علوم انسانی اسلامی امنيت را ميتوان از جمله مفاهيم بنياديني به شمار آورد که از حيث تبارشناسي، ريشه در شکلگيري اولين اجتماعات بشري دارد و در داستان آفرينش به آن توجه ويژه شده است. به همين خاطر، اهميت نظري و کاربردي آن آشکار و حجم متون و ديدگاههاي ارايه شده در باب آن بسيار است. امنيت در گفتمان ديني و مکتب اسلام نيز موضوع بحث بوده است و به همين خاطر ميباشد که پرسش از نظريه، الگو و راهبردهاي امنيت در حوزه گفتمان اسلامي، نه تنها موضوعيت دارد بلکه ضروري ميباشد. امنيت در اثر حاضر از منظري درون ديني مورد بحث قرار گرفته و از اين حيث ميتوان کتاب را حاوي انديشه و نظري تازه ارزيابي نمود. نويسنده در اين اثر جهت بررسي پرسش «چيستي و اصول اصلي حاكم بر نظريه اسلامي امنيت»، چند گام پژوهشي را برداشته است: نخست- امنيت از منظري تخصصي و كاربردي مورد بررسي قرار داد هاست. هدف از اين اقدام، «موضوعشناسي» بوده تا از اين طريق در مقام بيان نظريه اسلامي، مرزهاي موضوعي حفظ گردد و در نهايت نظريه ارايه شده با نيازهاي نظري و عملي جوامع در حوزه امنيت پژوهي، انطباق داشته باشد. دوم- گفتمانهاي اصلي در حوزه امنيتي (از منظر اسلامي) شناسايي، تحليل و معرفي شدهاند. هدف از اين اقدام شناخت مرزهاي نظريه اسلامي امنيت از طريق ترسيم ضديتهاي گفتماني آن بوده است. به همين خاطر دو گفتمان اصلي «جاهلي» و «توحيدي» معرفي و دو تصوير متفاوت از امنيت ارايه شدهاند. سوم- متناسب با مرزهاي گفتماني بيان شده، اركان نظريه اسلامي امنيت ـ مستند به قرآن كريم ـ استنباط و ارايه شدهاند. نتيجه اين اقدام، ترسيم الگوي مفهومي تازهاي از امنيت مطابق با اصول مكتب اسلام ميباشد كه از ظرفيت اقناع فكري و كارآمدي سياسي، بيشتري برخوردار است. کتاب از پنج فصل به شرح زير تشکيل شده است. هدف از فصل اول با عنوان «چارچوب نظري»؛ اين است تا چارچوب و مبنايي اسلامي براي تحقيق در موضوع امنيت، ارايه گردد. چارچوبي كه به اقتضاي ماهيتش امكان كاربرد در ساير پژوهشهايي كه به دنبال پاسخگويي از رويكرد اسلام در موضوعي خاص هستند را دارد. فصل دوم با عنوان «موضوعشناسي»؛ موضوع «امنيت» مورد بررسي «موضوعي» با رويكردي انتقادي قرار ميگيرد تا از اين طريق «تلقي» محقق از اين واژه و مرزهاي مفهومي آن در مكتب اسلام مشخص گردد. آنچه در فصول بعدي از «رويكرد اسلامي» در ارتباط با «امنيت» ذكر ميشود، در واقع ناظر بر همين معنا از امنيت است. براي اين منظور مرزهاي مفهومي و اصول گفتماني حاكم بر معناي اصطلاحي امنيت تحليل و تشريح ميشود و در نهايت گفتمان ايجابي مورد نظر مكتب اسلام پيشنهاد ميگردد. فصل سوم با عنوان «مرزهاي گفتماني امنيت در جاهليت»؛ بررسي شده، اركان و ويژگيهاي ساختاري آن بيان شده است. فصل چهارم با عنوان «مرزهاي گفتماني امنيت در اسلام»؛ مرزهاي گفتماني امنيت به عنوان مبناي ورود به حوزه مطالعات امنيت در اسلام مورد تحليل و بررسي قرار ميگيرد. نويسنده در فصل پنجم با عنوان «نظريه اسلامي امنيت؛ الگوي تحليلي فضامحور»؛ بيان مينمايد که تصوير ارايه شده از اصول و مرزهاي گفتماني امنيت در مكتب اسلام (گفتمان توحيدي) دلالت بر آن دارد كه ايمني از حيث ماهوي در اسلام دستخوش تحول شده و معنا، مباني و در نتيجه راهبردهايي متمايز از آنچه در گفتمان جاهلي مرسوم بوده است، مييابد. لذا در فصل حاضر ماهيت مذكور مورد بحث قرار گرفته و پژوهشگر با ارايه نظريهاي جديد در حوزه مطالعات امنيتي، تلاش مينمايد تا دستگاه تحليلي نويني را به عنوان بديل دستگاههاي عرفيگراي جاري پيشنهاد نمايد. براي اين منظور «رويكرد تحليلي فضا محور» معرفي و سپس امنيت در چارچوب آن تحليل ميگردد.