کتاب اقتصاد دینی از منظر اندیشمندان اقتصادی مسلمان و مسیحی کتاب حاضر به دنبال مقایسه دیدگاههای اقتصادی مسیحیت و اسلام با هدف استخراج دیدگاههای اقتصادی مشابه و مشترک میان مسیحیت و اسلام، تا درک عمیقتری نسبت به اقتصاد دینی و خصوصیات آن بهدست آید. لذا سئوال اصلی اثر حاضر این است که جنبههای تشابه و تمایز دیدگاههای اقتصادی مسیحیت و اسلام از منظر صاحبنظران اقتصادی مسلمان و مسیحی، با تأکید بر مسایل مهم اقتصادی مانند: کار، مالکیت، بازار، دولت و عدالت اقتصادی کدام است؟ همچنین سئوالات فرعی مورد بررسی در این تحقیق عبارتند از: آیا بین دیدگاههای اقتصادی مسیحیت هماهنگی وجود دارد؟ آیا بین دیدگاههای اقتصادی اسلام هماهنگی وجود دارد؟ ارزیابی و نقد نظامهای اقتصادی معاصر (سرمایهداری و سوسیالیسم) از منظر صاحبنظران اقتصادی مسیحی و مسلمان چگونه است؟ با توجه به سئوالهای فوق، فرضیههای زیر جهت بررسی و ارزیابی در این پژوهش مطرح میگردد: اسلام و مسیحیت در ارایه مکتب اقتصادی، بر اصول مشترکی تأکید دارند. بین دیدگاههای اقتصادی اندیشمندان مسیحی، هماهنگی وجود دارد. بین دیدگاههای اقتصادی اندیشمندان مسلمان، هماهنگی وجود دارد. صاحبنظران اقتصادی مسیحی و مسلمان نسبت به دو سیستم سرمایهداری و سوسیالیسم، نقد مشابهی دارند. هدف اصلی از انجام این پژوهش طرح دیدگاههای اقتصادی مسیحیت و اسلام از منظر صاحبنظران اقتصادی مسیحی و مسلمان و انجام تحلیل تطبیقی میان آنها، با تأکید بر مسایل مهم اقتصادی مانند کار، مالکیت، بازار، دولت و عدالت اجتماعی میباشد. همچنین ارزیابی و نقد نظامهای اقتصادی سرمایهداری و سوسیالیسم از منظر صاحبنظران اقتصادی مسلمان و مسیحی و استخراج اصول اقتصادی مشترک در مسیحیت و اسلام با توجه به یافتههای پژوهش، دیگر اهداف تحقیق حاضر میباشد. همچنین به طور کلی در این پژوهش برای شناسایی از روش اسنادی (کتابخانهای) و مصاحبه با صاحبنظران اقتصادی مسیحی از طریق پست الکترونیک استفاده شده است. در پیوست، متن و ترجمه مصاحبه با برخی از صاحبنظران اقتصادی معروف مسیحی ارایه شده است. دیدگاههای صاحبنظران اقتصادی مسلمان و مسیحی، دادههای این پژوهش را تشکیل میدهند. برای انجام این پژوهش از نوشتههای معتبر صاحبنظران اقتصادی ـ مذهبی مسلمان و مسیحی استفاده شده است و بر دیدگاههای مشابه و مشترک صاحبنظران اقتصادی مسیحی و مسلمان در دین خود و بین این دو دین تأکید شده است. برای بررسی سئوالات، ارزیابی فرضیهها و نهایتاً دستیابی به اهداف این پژوهش، روش تجزیه و تحلیل تطبیقی دیدگاهها، مورد استفاده قرار گرفته است. در این روش مجموعه متون و نوشتههای معتبر صاحبنظران اقتصادی مسلمان و مسیحی به منظور مقایسه شباهتها و تفاوتهای دیدگاههای اقتصادی مسیحیت و اسلام بررسی شده است. پژوهش حاضر به گرایشهای اصلی اسلام و مسیحیت میپردازد. در مورد مسیحیت دو گرایش کاتولیک و پروتستان و در مورد اسلام گرایشهای تسنن و تشیع مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش در سه بخش سازماندهی شده است. در بخشهای اول و دوم اندیشه اقتصادی مسیحیت و اسلام در قالب شش سر فصل: سیر تاریخی، روششناسی، اصول اقتصادی، نظریات در مورد مسایل اساسی اقتصاد، نقد نظامهای اقتصادی معاصر و ماهیت اقتصاد دینی، مطرح میشود. در بخش سوم با مقایسه اندیشه اقتصادی اسلام و مسیحیت به استخراج اصول اقتصادی مشترک بین آنها اقدام و بعضی از مشخصات اقتصاد دینی استنباط میشود. بخش اول با عنوان «اندیشه اقتصادی مسیحیت» بهدنبال پاسخگویی به سئوالات زیر میباشد: آیا یک نگرش و رویکرد مسیحی متمایز، نسبت به اقتصاد وجود دارد؟ آیا تعالیم مسیحی درباره انباشت ثروت و توزیع درآمد چیزی برای گفتن دارد؟ آیا از یک چشمانداز مسیحی، نظام اقتصادی مبتنی بر مالکیت خصوصی و بازارهای کنترل نشده مرجح است یا نظام اقتصادی با مالکیت عمومی و تخصیص منابع توسط دولت؟ جهت بررسی و پاسخ به سئوالات فوق در گام نخست، مطالعهای درباره متون کتاب مقدس انجام شده است تا مشخص گردد که آیا هیچ مطلبی درباره این موضوعات توسط کتاب مقدس ارائه شده است یا نه. سپس دیدگاه دانشمندان و قدّیسان مسیحی اولیه مورد توجه قرار گرفته است، مخصوصاً قدیس آگوستین. پس از آن موضع فلاسفه مدرسی در قرون وسطی به ویژه نظرات توماس آکویناس درباره قیمت عادلانه و ربا مرور میشود. در ادامه، تفکر مرتبط با نهضت اصلاح دین پروتستان شامل نظرات مارتین لوتر و جان کالوین بررسی میشود. با طرح تعلقات اجتماعی مسیحی در قرون نوزده و بیست، زمینه را برای ورود به دیدگاههای جدید صاحبنظران مسیحی در مورد موضوعات اقتصادی فراهم میکنیم. در واقع تا این مرحله، سیر تاریخی دیدگاههای اقتصادی مسیحیت را پشت سر میگذاریم. پس از آن روششناسی اقتصاد مسیحی شامل منابع، تفسیر کتاب مقدس و روش استخراج اصول اخلاقی ـ اجتماعی مسیحی را مطرح میکنیم. جهانبینی مسیحی و اصول مربوط به کتاب مقدس برای زندگی اقتصادی بحث بعدی ما را تشکیل میدهد. در ادامه نظریات صاحبنظران مسیحی را در مورد مسایل اساسی اقتصاد از قبیل ثروت و مالکیت، کار، فقر و عدالت، دولت و بازار مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. پس از آن، نظامهای اقتصادی معاصر شامل سرمایهداری و سوسیالیسم را بر اساس اصول و ارزشهای اقتصادی مسیحی مورد ارزیابی و نقد قرار گرفته است. ماهیت اقتصاد مسیحی بحث پایانی ما را این بخش را تشکیل میدهد. بخش دوم با عنوان «اندیشه اقتصادی اسلام» به دنبال پاسخگویی به سئوالات زیر میباشد: آیا مقولهای بنام اقتصاد اسلامی وجود دارد؟ آیا اقتصاد اسلامی به شکل مکتب اقتصادی، نظام اقتصادی و یا نوعی علم اقتصاد اسلامی و یا چیز دیگری است؟ جهانبینی و اصول اساسی اقتصاد اسلامی کدامند؟ چارچوب روششناسی اقتصاد اسلامی چگونه است؟ نقد نظامهای اقتصادی معاصر از دیدگاه اسلام به چه صورت است؟ نظریات اقتصادی اندیشمندان مسلمان در مورد موضوعاتی مانند کار، مالکیت، عدالت، دولت و بازار کدامند؟ آیا چیزی به نام ادبیات اقتصاد اسلامی وجود دارد؟ در پاسخ به سئوالات مهم و اساسی فوق درباره اقتصاد اسلامی، در گام نخست، سیر تاریخی دیدگاههای اقتصادی اسلام با تأکید بر آیات و روایات اقتصادی و نظر فقها و فلاسفه مسلمان در مورد مسایل اقتصادی، مطالعه میشود. سپس فلسفه و جهانبینی اقتصادی اسلام مورد بررسی قرار گرفته است. پس از آن روش استخراج مبانی مکتب، اصول نظام و نظریات اقتصادی اسلام مطرح شده است. در ادامه، نظریات اندیشمندان مسلمان درباره موضوعات مهمی چون کار، مالکیت، عدالت، دولت و بازار بررسی شده است. نقد نظامهای اقتصادی معاصر موضوع بعدی این بخش میباشد. در خاتمه ماهیت اقتصاد اسلامی مورد مطالعه قرار گرفته و فرضیههای پژوهش بازخوانی میشود. بخش سوم با عنوان «اندیشه اقتصادی در اسلام و مسیحیت» نام دارد. هدف اصلی در این بخش، انجام مقایسه تطبیقی میان اندیشههای اقتصادی اسلام و مسیحیت میباشد که در بخشهای اول و دوم مطرح گردید. با این امید که از طریق استخراج دیدگاههای اقتصادی مشترک در اسلام و مسیحیت، تا حدودی چهرة اقتصاد دینی روشنتر شود و با بررسی انتقاداتی که اندیشمندان اقتصادی مسلمان و مسیحی بر اقتصاد متعارف و نظامهای اقتصادی سرمایهداری و سوسیالیسم وارد ساختهاند، وجوه ممیزه اقتصاد دینی نسبت به اقتصاد متعارف آشکارتر گردد. همچنین مباحث مطرح شده در این بخش، دو فرضیة اول و چهارم این پژوهش را مورد بازنگری و ارزیابی قرار خواهند داد. فرضیه اول، ادعا میکرد که اسلام و مسیحیت در ارائه مکتب اقتصادی، بر اصول مشترکی تأکید دارند. فرضیة چهارم نیز ادعا میکرد که صاحبنظران اقتصادی مسلمان و مسیحی نسبت به دو سیستم سرمایهداری و سوسیالیسم نقد مشابهی دارند. از کنار هم گذاشتن این دو ادعا، میتوان ویژگیهای مشخصه اقتصاد دینی را نسبت به اقتصاد غیردینی (مادی) متعارف استخراج کرد. در این بخش ابتدا دیدگاههای صاحبنظران اقتصادی مسلمان و مسیحی را در مورد موضوعات اقتصادی مهمی مانند جهانبینی اقتصادی، اصول اساسی اقتصاد، کار و مالکیت، عدالت و توزیع و دولت و بازار، مورد مقایسه قرار گرفته است. در ادامه، نقد این اندیشمندان را بر اقتصاد متعارف و نظامهای اقتصادی سرمایهداری و سوسیالیسم مقایسه میکنیم. در پایان این بخش، با توجه به دیدگاههای اقتصادی مشترک در اسلام و مسیحیت، معیارها و شاخصههایی برای اقتصاد دینی مطرح خواهد شد.