گمشده در روز روشن بچههای دیگر، دبیرستان را سختترین دورهی درسیشان می دانند، اما برای ترنت سال پنجم دبستان سختترین سال زندگی اش بود. همان سال که در بازی هاکی، جرد ریچاردز با یک ضربه ی کوچک و خیلی خیلی اتفاقی ترنت به سینه اش به زمین افتاد ودیگر بلند نشد. کی می دانست که جرد بیماری قلبی دارد؟ حالا همهی شهر از او متنفر بودند، شاید حتی خودش. دورهی دبیرستان برای ترنت می تواند شروعی تازه باشد، شروعی تازه به همراه فالن، دخترکی با زخمی عمیق برچهرهاش ... ترنت باید بداند وقتی توپش را در روز روشن گم می کند، برای پیدا کردن آن کافی است جایش را عوض کند.