کتاب اخلاق و سیاست خارجی موضوع اخلاق و تعامل آن با سیاست خارجی، در همه کشورها و برای همه ملتها مورد توجه میباشد. کتاب حاضر تنها به زوایه دید و ارزشی اخلاق در سیاست خارجی از جایگاه آمریکا و متحدان آن پرداخته است. در واقع این کتاب به تبیین تأثیر اخلاق بر مسائل سیاست خارجی چون مداخله نظامی، حفظ صلح و پلیس بینالملل، جهانی شدن رسانه، تجارت و ایجاد جامعه منطقهای و حقوق بینالملل، پرداخته است. همچنین کتاب فوق به دنبال پاسخگویی به این سئوال است آیا تقسیمبندی کهن ایدهآلیسم و منافع دولت مناسب مطالعه سیاست بینالملل در قرن بیستویکم، همچون بخش عمدهای از قرن پیش میباشد یا نه؟ کتاب فوق از یک پیشگفتار و چهار بخش در قالب چهارده فصل تشکیل شده است. پیشگفتار کتاب حاضر با عنوان «اخلاق در عرصه سیاست خارجی»، به تبیین روابط در حال تحول میان اخلاق و سیاست خارجی پرداخته است. در بخش نخست به تبیین بُعد اخلاقی اولیه در سیاستهای جهانی پرداخته شده است. در بخش دوم به گسترش پارادوکسها در سیاست خارجی اخلاقی در طول جنگ سرد اشاره شده است. در بخش سوم به تأثیر پایان جنگ سرد و گسترش جهانی شدن بر علائق اخلاقی در سیاست خارجی توجه میشود و در بخش چهارم نشان میدهد که چگونه در دوره پس از 11 سپتامبر رقابت اخلاقی فزایندهای در حوزه سیاست خارجی به وقوع میپیوندند و در نهایت به تعمق درباره استلزامات اخلاقی سیاست خارجی در یک عرصه جهانی در حال تحول پرداخته است. بخش اول کتاب با عنوان «اخلاق و جنگ علیه ترور»، شامل سه فصل میباشد. فصل اول با عنوان « استثناگرایی، هولوکاست و سیاست خارجی آمریکا»، به بررسی و نیز انتقاد از مفاهیم استثناگرایی ایالات متحده پرداخته است. لذا ابتدای بحث درباره استثناءگرایی سنتی و ایمان مذهبی و در ادامه به بررسی انتقادی موضوع آمریکای شدن هولوکاست پرداخته شده است. فصل دوم با عنوان «مریکایی که میخواهد امیر باشد: در ستایش محدودیت اخلاقی یا توماس هابزبودن»، درباره نحوه و فعالیتها و عملکردهای ایالات متحده آمریکا در مناطق مختلف جهان بحث مینماید که میخواهد کنترل جهان را به عنوان یک ابرقدرت در دست گیرد. در واقع این فصل به بررسی ریشههای ایدئولوژیک در سیاست معاصر آمریکا پرداخته است. فصل سوم با عنوان «نظام اخلاقی و امنیت ملی در عصر تروریسم بینالمللی»، به بررسی الزامات عملی برای ثبات بینالمللی و امنیت ملی ایالات متحده و متحدان آن کشور که برای محاط کردن و یا نابود کردن تروریستها به طور کلی و شبکه القاعده به صورت اخص، پرداخته است. همچنین هدف اصلی این فصل روشنسازی مباحث اخلاقی در جهت مقابله و پیشگیری از حملات تروریستی است. بخش دوم با عنوان «اخلاق و امنیت جهانی»، فصول چهارم تا ششم کتاب را تشکیل داد است. فصل چهارم با عنوان اخلاق در «صلحبانی جدید بینالمللی»، شماری از مسائل اخلافی مرتبط با تحرکات جدید در راستای به کارگیری نهادهای امنیتی داخلی در حوزههای قضایی خارجی مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا به توسعه تاریخی عملیاتهای صلحبانی بینالمللی توجه شده و اینکه چه نوع عملکردهایی از نظر جامعه بینالمللی در دوره پس از جنگ قابل قبول بوده است. فصل پنجم با عنوان «مداخلهگرایی لیبرال در برابر حقوق بینالمللی: جنگهای بلر در کوزوو و عراق»، به بررسی روابط میان اخلاق، حقوق و استفاده از زور در مداخلات بریتانیا در کوزوو و به ویژه در عراق پرداخته است. فصل ششم با عنوان «اخلاق، رسانه و مناقشه بینالمللی»، به بررسی نقش رسانه در مناقشات بینالمللی در جهان پرداخته است. بر همین اساس ابتدا به نقش رسانه اشاره نموده و سپس به اهمیت رسانه در جنگ پرداخته است. در ادامه ضمن اشاره به حادثه یازده سپتامبر 2001 و جنگ افغانستان و عراق، به رشد رسانه جدید اشاره داشته و مشکلات مرتبط با رسانه جدید را مورد برررسی قرار داده است. بخش سوم با عنوان «اخلاق، فرهنگ و اقتصاد»، شامل فصول هفتم تا دهم کتاب حاضر میباشد. فصل هفتم با عنوان «چگونگی خوب بودن: اخلاق در سیاست خارجی ژاپن و آلمان»، به بحث عقاید درباره خوبی و بدی، درستی و نادرستی که گاه نقش تعیینکنندهای در سیاست بینالملل دارند، پرداخته شده است. در همین راستا این فصل به بررسی چشمانداز فرهنگ سنتی محدودکننده امور امنیتی حاکم بر آلمان و ژاپن، با عطف به هنجارهای مسلط هدایت کننده سیاست خارجی این دو کشور طی چند دهه گذشته پرداخته است. همچنین سیاستهای ضدتروریستی این دو کشور پس از حملات به نیویورک و واشنگتن مورد مقایسه قرار گرفته است. فصل هشتم با عنوان «وابستگی متقابل، دولتها و اجتماع: علائق اخلاقی و سیاست خارجی در آ. سه. آن»، به بررسی علایق و سیاست خارجی کشورهای عضو آ. سه. آن پرداخته است. فصل نهم با عنوان «چالش اخلاقی در سیاست تجاری»، نظر به اهمیت چالش اخلاقی در شکلدهی به سیاست تجاری، به بررسی این موجود پرداخته است. فصل دهم با عنوان «چالشهای اخلاقی ناشی از فساد سیاسی در یک اقتصاد سیاسی جهانی شده»، به بررسی فساد در دموکراسیهای سرمایهداری، و فاسد شدن نخبگان سیاسی میپردازد که این دو با عملکردهای تجاری فاسد و غیرشفاف، باعث افزایش فساد در جهان میگردند. بخش چهارم با عنوان «اخلاق، حقوق و وکلا»، شامل فصول یازدهم تا چهاردهم کتاب حاضر میباشد. فصل یازدهم با عنوان «چالش اخلاقی تروریسم و دولتهای یاغی»، تلاش داد تا ارتباط میان اخلاق و سیاست خارجی را نشان دهد. فصل دوازدهم با عنوان «اخلاق در سیاست خارجی»، به بررسی اخلاق در سیاست خارجی سالهای اخیر دولت نیوزلند پرداخته است. فصل سیزدهم با عنوان «امنیت بینالمللی و حقوقی: آیا حقوق بینالملل هنوز متناسب با شرایط مناقشه مسلحانه است؟»، به بررسی حق یک دولت در بهرهگیری از قوای نظامی در روابط بینالملل و اینکه حقوق از همان ابتدا در قبال طرفین، قابلیت اجرایی دارد؛ پرداخته است. همچنین به بررسی استلزامات گستردهتر حقوق بینالملل در مناقشه پرداخته و به این مسئله توجه نموده است که آیا چالشهای جدید بویژه پس از فجایع یازده سپتامبر زمینه را برای ارائه حقوق جدید فراهم خواهد کرد یا چنین امری رخ نخواهد داد. فصل چهاردهم با عنوان «امید واهی یا ابزار واقعگرایانه؟ چالشهایی در قبال پیگیری دادگاههای کیفری بینالمللی»، به دنبال پاسخ دادن به این سئوالات است که دادگاههای کیفری بینالمللی ـ که بسیاری از آنان اینک دارای مجموعه قوانینی از رویهها و عملکردهای قضایی هستند ـ متحول شده و به دنبال اعمال مجازات در مهمترین جنایات شناخته شده علیه بشریت هستند و هر چند که از لحاظ تئوریک کامل هستند، اما به صورت کامل قابلیت اجرایی نیافتهاند، با این حال از ایده آرمانگرایانه به سمت واقعیت کاری حرکت کردهاند؟ چالشهای عمده پیشروی فعالیت و مشروعیت دادگاههای کیفری بینالمللی چیست و چگونه میتوان بر آنها فائق آمد؟ آیا آنها مبتنی بر هزینه – فایده هستند و قادر هستند به اهدافی که به خاطر آن به وجود آمدهاند برسند؟ چگونه این کار ممکن است؟ آیا آنان در قبال جوامعی که میکوشند متحولشان سازند، دارای مشروعیت بودهاند؟ آنان چه پیغامی به سایر جوامعی که گرفتار خشونت قومی و سیاسی هستند، میفرستند؟ ارتباطات بین این دادگاهها با سایر بخشهای جامعه بینالمللی سازمان یافته، چگونه است و چگونه باید باشد؟