13 نوجوان 13 قهرمان در کتاب «شیار 143»بخشهایی دارد که در فیلم به آن اشاره نشده، مانند بخشهایی درباره عملیات والفجر مقدماتی و ماجرای اسارت. بعضی کتابها خیلی زود بر سر زبان میافتد. کتاب هایی که بسیار خواندنیاند ولی شاید فرصت خواندن این کتاب ها را نداریم. پرداختن به تبعات جنگ و آثار آن یکی از نکاتی است که بسیاری از هنرمندان وقتی میخواهند به آن بپردازند، درگیر سیاه نمایی میشوند. به عبارتی زبان روایت آنها از روزهای جنگ، خواسته یا ناخواسته زبان ضدجنگ است. این در حالی است که ما به عنوان قربانی اصلی این جنگ تحمیلی باید در پی آن باشیم که مظلومیت مردم خود در طی این هشت سال را به جهانیان نشان دهیم. نرگس آبیار با همین دغدغه به سراغ سوژهای بسیار پرکشش و خواندنی رفته است و سعی کرده بخشی از مظلومیت مردم کشورمان به ویژه مادران شهدا را به تصویر کشد. او که در مقام یک نویسنده تاکنون بیش از سی کتاب را منتشر کرده است، این بار و در آخرین اثر خود داستان یک مادر شهید را محور اصلی کتاب خود قرار داده است. مادری به نام «اختر نیازپور» که بیش از پانزده سال در حالی که رادیو به کمر بسته بوده، منتظر رسیدن خبری از تنها پسرش محمدجعفر رضایی بوده است. رمان «شیار ۱۴۳» داستان این مادر است. این کتاب که اولین بار در سال ۱۳۸۵ با عنوان «چشم سوم» منتشر شده بود، روایتگر، ماجرای واقعی ۱۳ نوجوان رزمنده بیجاری است که با هم به جنگ میروند و ۶ نفرآنها اسیر میشوند، ۶ نفر باز میگردند و یک نفر زخمی میشود. اما نکتهای که در این میان بیش از همه به چشم میآید، قصه مادر یکی از این نوجوانهاست. مادری که ۱۵ سال در حالی که هر روز به برنامههای رادیو عراق گوش میکرده تا شاید نامی از فرزندش را در میان اسرای ثبت شده توسط صلیب سرخ بشنود، چشم انتظار بوده است. چشم سوم یا همان شیار ۱۴۳ در سال ۸۵ به عنوان بهترین رمان سال دفاع مقدس معرفی شد، اما در آن روزها کمی نادیده گرفته شد و این بار بعد از ساخت فیلم موفق «شیار ۱۴۳» به کارگردانی نرگس آبیار بار دیگر با همین نام و با طرح جلدی از مریلا زارعی بازیگر نقش اول این فیلم، روانه بازار نشر شد.