کتاب اجماع نظر نخبگان سیاسی و توسعه در جمهوری اسلامی ایران پیشرفت، آبادانی و توسعة جمهوری اسلامی ایران از موضوعات شایان توجه نخبگان سیاسی در ادوار مختلف پس از پیروزی انقلاب بوده است. توسعه و برنامههای ملی توسعه محصول تلاشها و کوششهای فکری نخبگانی است که در هر نظام سیاسی کشور حضور دارند و موفقیت برنامههای توسعه در گرو انسجام فکری و اجماع نظر نخبگان سیاسی است. «توسعهیافتگی» محصول عقلانیت، خردمندی و اجماع نظر نخبگان سیاسی است که در قالب «دولت توسعهگرا»، تبلور مییابد. کتابی که ملاحظه میشود پویشی علمی برای بررسی نقش اجماع نظر نخبگان سیاسی در توسعة کشور است. این بررسی با بهرهگیری از رویکرد «توسعة تعالیمحور» و «رویکرد دولت توسعهگرا» در چهار مقطع 1- دورة انقلاب 2- دورة جنگ تحمیلی 3- دورة سازندگی و 4- دوره اصلاحات انجام میگیرد. سئوالهای مهم و اساسی در این تحقیق عبارتنداز: الف: تعارض و عدم اجماعنظر نخبگان سیاسی درون حاکمیت در قالب دولتهای مختلف جمهوری اسلامی ایران چه تأثیری در تصمیمگیریهای مربوط به توسعه ملی و ناپایداری برنامههای توسعه در ایران داشته است؟ ب: روشها و سازوکارهای حل تعارض در جمهوری اسلامی ایران کدام بوده و سازوکارهای مقبولتر حل تعارض کدامند؟ فرضیه اصلی این پژوهش عبارت است از: تعارض و عدم اجماع نظر نخبگان سیاسی حاکم مهمترین عامل در ناپایداری تصمیمگیریهای مربوط به توسعه و مشکلات موجود در راه پیشبرد برنامههای توسعه در جمهوری اسلامی ایران بوده است. همچنین فرضیههای فرعی ارائه شده در این پژوهش عبارتنداز: 1) فقدان مکتب فکری معیم مورد اتفاق و اجماع نخبگان در ایران. 2) نبود همبستگی ملی و اجماع عام در ایران. 3) شکافها و چندپارگیهای اجتماعی و فرهنگی به ویژه شکاف نخبگان در ایران. 4) فرهنگ و ویژگیهای شخصیتی نخبگان ایرانی. همچنین پیرامون علل عقبماندگی ایران سه گروه کلان نظریه ارائه دادهاند که عبارتنداز: 1) نظریههایی که عوامل خارجی را مسئول عقبماندگی ایران میدانند. از جمله هجوم و حملات ترکان آسیای میانه و مغولها و سلطه استعمار. 2) نظریههایی که عامل ذهنی ـ فرهنگی و شخصیتی را عامل عدم توسعه و عقبماندگی ایران تلقی میکنند. 3) نظریههایی که عوامل و متغیرهای اقتصادی و به عبارت دقیقتر مناسبات تولیدی در ایران منشأ عدم توسعه تلقی میکنند. اثر حاضر از نوع تحقیقات پسرویدادی میباشد که با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است. پژوهشگر با استفاده از تکنیک اسنادی با گردآوری اطلاعات تحقیق به بررسی عدم اجماع نخبگان سیاسی دولتی در خصوص توسعه و برنامههای توسعه کشور میپردازد. همچنین در این اثر از منابع اعم از کتابهامقالهها متون سخنرانیها، مصاحبههای نخبگان سیاسی تصمیمگیرنده مانند روسای جمهور، روسای سازمان مدیریت و برنامهریزی، رؤسای مجلس شورای اسلامی، رؤسای بانک مرکزی و وزرای اقتصاد و دارایی و همچنین مدارک موجود پیرامون برنامههای مصوب توسعه اقتصادی و فرهنگی کشور بهرهبرداری شده است. در این اثر تلاش شده است تا مشکلات ناشی از اختلافنظرهای فردی و گروهی نخبگان سیاسی کشور در حوزة تصمیمگیریهای مربوط به توسعه کشور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر نابسامانیهای سیاستهای توسعه در ایران بررسی شود. تحلیل روشهای موجود برای حل تعارضها و رسیدن به اجماع سازنده و منطقی برای پیشبرد اهداف توسعه و نشان دادن کاستیهای این روشها و ضرورت اتخاذ روشهای مناسبتر که مأخوذ از منابع اصیل دینی و راههای علمی جهان امروز هستند از جمله اهداف اساسی در این اثر میباشد تا نخبگان سیاسی ایرانی با عقلانیت و خردمندی، نقاط مشترک را ملحوظ نظر جدی قرار داده و موارد اختلافی را که در بسیاری از موارد موجبات نزاع و تعارض را فراهم میآورد به نحو مناسبتر مدیریت نماید تا برنامههای توسعه کشور روانتر و سریعتر جامة عمل بپوشد و شاهد دستیابی به قلههای رفیع پیشرفت، ترقی و توسعه تعالی محور در ایران اسلامی باشیم.. در این اثر در فصل اول کلیات کار در قالب پیشگفتار، بیان مسئله، فرضیهها، مفاهیم کلیدواژهها و پیشینة آثار معرفی و در فصل دوم مبانی نظری و مدل تحلیل مورد استفاده معرفی گردیده است. بر همین مبنا در این فصل تئوریها و مکاتب مهم توسعه، توسعه در اسلام، نخبهگرایی و اجماع نخبگان و نخبهگرایی کلاسیک، نخبهگرایی نوین و نخبهگرایی در اسلام مورد بررسی قرار گرفته و محقق با مبنا قرار دادن نخبگان سیاسی درون حاکمیت و تصمیمگیرنده به عنوان واحد تحلیل که در قالب دولتهای مختلف در ادوار حیات جمهوری اسلامی نمود پیدا میکند به ارائه تحلیل کاربردی میپردازد. در فصل سوم اجماع نظر نخبگان سیاسی و توسعه اقتصادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در این فصل با استناد به مدارک موجود پس از نگاهی مختصر به وضعیت و تاریخچة برنامهریزی توسعه در ایران به بررسی و تحلیل اجماعنظر و اختلافهای نخبگان سیاسی درون حاکمیت در قالب برنامههای اول، دوم و سوم توسعه پرداخته و نوع نگرش آنان نسبت به توسعه اقتصادی و موراد عدم اجماعنظر و عدول آنان از برنامههای پیشبینی شده را به ویژه در خصوص موضوعات مهمی مانند خصوصیسازی، اقتصاد جهانی، سرمایهگذاری خارجی در ادوار مختلف جمهوری اسلامی ایران ـ دوره انقلاب، دوره جنگ، دوره سازندگی و دوره اصلاحات ـ مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در فصل چهارم پس از نگاهی اجمالی به مفهوم توسعه سیاسی و نشانگان آن به بررسی چگونگی اجماعنظر نخبگان در خصوص توسعه سیاسی در جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است. آنچه در این فصل درخور توجه است فقدان تأکید مستقیم بر مقوله توسعه سیاسی در برنامههای اول، دوم و سوم توسعه کشور است. همچنین نخبگان سیاسی درون حاکمیت در ادوار مختلف جمهوری اسلامی ایران در خصوص ویژگیها، ضرورت و اولویت توسعه سیاسی در مقام نظر و عمل اختلافات زیادی داشتند که در این فصل به اهم آنها اشاره شده است. در فصل پنجم با نگاهی به مفهوم توسعه اجتماعی، فرهنگی به بررسی چگونگی عدم اجماع و اجماع نظر نخبگان سیاسی درون حاکمیت و تحولات توسعه اجتماعی و فرهنگی در دوران انقلاب، جنگ، دوره سازندگی و دورة اصلاحات پرداخته شده است. در فصل ششم پس از نگاهی اجمالی به تعاریف تعارض و انواع آن به نهادهای موجود قانونی مدیریت حل تعارض در جمهوری اسلامی پرداخته و سپس موارد مهمی از نقش نهاد رهبری و مجمع تشخیص مصلحت را به عنوان مهمترین نهادهای حل تعارض مورد بررسی قرار داده شده است و در پایان تلاش دارد برای افزایش بهره وری نهادهای مزبور پیشنهادهایی را در قالب سازوکارهای حل تعارض ارائه گردد. و در فصل هفتم نیز به نتیجهگیری اختصاص یافته است.