یکی از ویژگی های رفتاری حضرت آیتالله العظمی خامنهای که از سالهای دور و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده و در طول تمام سالیان مبارزه و خدمت در سنگرهای مختلف همچنان ادامه یافته، ارتباط با مردم و بویژه نسل جوان و مخصوصاً دانشجویان و طلّاب است. معظّمٌله در یکی از دیدارهای دانشجویان فرمودهاند: «البتّه من سالهاست که با دانشگاهها ارتباط دارم و به همهی دانشگاهها هم رفتهام؛ به دانشگاه شما هم چند بار آمدهام؛ البتّه آن زمانی که شما هنوز دانشجوی این دانشگاه نبودید. بالاخره با دوستانی که با دانشگاهها ارتباط دارند، مشورت میکنیم و به هر دانشگاهی که نرفته باشیم، میرویم... من همچنان از دورهی جوانی با قشر دانشجو ارتباط داشتهام؛ نه فقط ارتباط صوری، واقعاً ارتباطگیری داشتهام؛ حرف میزدم، حرف میشنفتم، مباحثه میکردم، تعلیم میدادم، یاد میگرفتم؛ که تا الان هم ادامه دارد. امیدوارم تا هر وقتی که من زنده هستم، رابطهی من با جماعت جوان و دانشجو قطع نشود؛ من این رابطه را دوست میدارم.» دقّت در این شیوه بخوبی نشاندهندهی اعتقاد معظّمٌله به کارایی، تأثیر و ضرورت این نوع حضور، ارتباط و پاسخگویی به پرسشهای جوانان ـ که آیندهسازان این کشور و پرچمداران آیندهی این انقلاب اسلامیاند ـ میباشد. یکی از مهمترین جلوههای بارز در نحوهی پاسخگویی معظّمٌله به پرسشها رعایت جدّی اخلاق اسلامی و حریم اشخاص است. در تعداد قابل توجّهی از پرسشها، دانشجویان با ذکر نام دربارهی پروندهی قضایی یا دیدگاههای سیاسی برخی اشخاص سؤال میکنند. طبیعی است در شرایط خاصّی که کشور در سالهای 1376 تا 1382 به دلیل افراط و تفریطهایی که در محافل سیاسی، مطبوعاتی، و حتّی برخی دستگاهها و قوای کشور صورت میگرفت قرار داشت، دانشجویان خواستار موضعگیری صریح مقام معظّم رهبری دربارهی اشخاص و گروهها بودند. امّا ایشان با دقّت تمام در پاسخ عملاً درس عدالت و اخلاق را به دانشجویان آموزش میدهند. از نکات قابل توجّه در این دیدارها بیانات ابتدایی مقام معظّم رهبری در برخی دیدارهاست که در پاورقی صفحهی آغازین هر نشست به آن اشاره شده. همچنین گاه بدون طرح سؤالی از سوی دانشجویان، معظّمٌله به دلیل اهمیت برخی مطالب مستقلاً به آن پرداختهاند. صفحاتی از کتاب با توجّه به اینکه نوگرایی یکی از ویژگیهای انسان به شمار میرود و نوعاً در مسائلی از قبیل آرایش و پوشش خودنمایی میکند، نظر جنابعالی در مورد نحوهی برخورد با اینها چیست؟ دستگاههای دولتی چه کارهایی تاکنون انجام دادهاند؟ آیا موفّق بودهاند یا نه؟ در پاسخ شما، آن چیزی که حالا میتوانم عرض کنم، این است که اصل گرایش به زیبایی و زیباسازی و زیبادوستی، یک امر فطری است. البتّه این شاید با مقولهی نوگرایی مقداری تفاوت کند. نوگرایی امر عامتری است. این مسألهی آرایش و لباس و چیزهایی که شما گفتید، مقولهی خاصی است که انسان ـ بخصوص جوان ـ از زیبایی و زیباسازی خوشش میآید و دلش میخواهد که خودش هم زیبا باشد. این عیبی هم ندارد؛ یک امر طبیعی و قهری است؛ در اسلام هم منع نشده است. آن چیزی که منع شده، فتنه و فساد است. این زیبایی و زیباسازی، بایستی موجب این نشود که در جامعه انحطاط و فساد به وجود آید؛ یعنی ابتذال اخلاقی نباید به وجود آید. چگونه؟ راههایش مشخّص است. اگر ارتباط بیقید و شرط و بیبندوباری در روابط زن و مرد وجود داشته باشد، این موجب فساد خواهد شد. اگر به صورت افراطی به شکل مُدپرستی درآید، این به فساد خواهد انجامید. اگر این مقولهی زیباسازی و رسیدن به سر و وضع و لباس و امثال اینها، مشغلهی اصلی زندگی شود، انحراف و انحطاط است؛ مثل اینکه در دورهی طاغوت، آن خانمهای اعیان و اشراف، پشت میز آرایش مینشستند. فکر میکنید چند ساعت مینشستند؟ شش ساعت! این واقعیّت دارد و ما خبرهای دقیق داشتیم که شش ساعت مینشستند! یک انسان، این مدّت برای آرایش صرفِ وقت کند که میخواهد مثلاً به عروسی برود و موی سرش را، یا صورتش را اینطوری درست کند! اگر کار به این شکل درآید، انحراف و انحطاط است؛ امّا فینفسه، رسیدن به سر و وضع و لباس، بدون اینکه در آن خودنمایی و تبرّج باشد، عیبی ندارد. در اسلام، تبرّج ممنوع است. تبرّج، یعنی همان خودنمایی زنان در مقابل مردان، برای جذب و فتنهانگیزی. این، یک نوع فتنه است و خیلی اشکالات دارد. اشکالش فقط این نیست که این دختر جوان، یا این پسر جوان به گناه میافتند ـ این اوّلیش است؛ شاید بتوانم بگویم کوچکترینش است ـ دنبالهاش به خانوادهها میرسد. اساساً آنگونه رابطهی بیقید و شرط و بیقید و بند، برای بنای خانواده سمِ مهلک است؛ چون خانواده با عشق زنده است. اصلاً بنای خانواده با عشق است. اگر این عشق ـ عشق به زیبایی، عشق به جنس مخالف ـ در صد جای دیگر تأمین شد، دیگر آن پشتوانهی قویای که استحکام خانواده باید داشته باشد، از بین خواهد رفت و خانوادهها متزلزل میشود و به همین وضعی درمیآید که امروز متأسّفانه در کشورهای غربی هست؛ بخصوص در کشورهای اروپای شمالی و امریکا. اخیراً امریکاییان بهشدّت دچار این مشکلند. خانوادهها متلاشی میشوند و این مصیبت بزرگی شده است. این مصیبت هم در درجهی اوّل، ضررش به خود خانمها برمیگردد. البتّه مردان هم بسیار سختیها میکشند؛ امّا بیشتر به زنان میرسد؛ بعد هم به آن نسلی که متولّد میشود. این نسل بزهکار و تبهکار موجود دنیا و امریکا را میبینید؟ اینها همهاش از آنجا شروع میشود؛ یعنی مقدّمه و کلید شرّی است که دنبالش همینطور پیدرپی شرور میآید! در اسلام، به مسألهی زیبایی اهمیّت داده شده است. زیاد شنیدهایم که: فانّ الله جمیل و یحبّ الجمال؛ خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. در خصوص رسیدن به سر و وضع، روایات زیادی در کتب حدیثی ما هست. در کتاب «نکاح» مفصّل بحث میشود که مرد و زن بایستی به خودشان برسند. بعضی خیال میکنند که مثلاً مردان باید موی سرشان را بتراشند؛ نه. در شرع، برای جوانان مستحبّ است که موی سر بگذارند. در روایت هست که الشَعر الحسن من کسوة الله فأکرموه؛ موی زیبا، جزو کرامتهای الهی است؛ آن را گرامی بدارید. یا مثلاً روایت دارد که پیامبر اکرم وقتی میخواستند نزد دوستانشان بروند، به ظرف آب نگاه میکردند و سر و وضع خود را مرتّب میکردند.آن زمان که آینه به این شکلی که حالا هست و فراوان هم هست، نبود. جامعهی مدینه هم که فقیر بود. پیامبر ظرف آبی داشتند، که وقتی میخواستند نزد دوستانشان بروند، از آن به جای آینه استفاده میکردند. این، نشاندهندهی آن است که سر و وضع مرتّب، لباس خوب و گرایش به زیبایی، امر مطلوبی در شرع اسلام است؛ منتها آن چیزی که بد و مضرّ است، آن است که این وسیلهای برای فتنه و فساد و تبرّج شود. همانطور که گفتم، ضررهایش تا خانواده و نسل بعد هم میرسد. اخیراً در یکی از مجلّات امریکایی مطلبی دیدم ـ روزنامههای خودمان هم آن را منعکس کرده بودند ـ مبنی بر اینکه دو بچهی ده، دوازده ساله، در مدرسه کمین گرفته بودند و با مسلسل، یک مشت بچه و معلّم را به رگبار بسته بودند! اوّل هم آژیر خطر کشیده بودند، تا بچهها جمع شوند؛ بعد همه را به رگبار بسته بودند! ببینید برای یک جامعه، چنین وضعیتی، واقعاً چقدر بد و دردآور است! جنایتی خونسردانه و از روی بیخیالی، به خاطر تربیت بد. اینها همهاش دنبالهی همان بیبندوباری است.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir