کتاب «منجنیق» سومین دفتر غزلهای شاعر معاصر حسین صفا است که با صد و هفت صفحه منتشر شده است. این مجموعه عمیق و پرشور با بهرهگیری از واژگان ناب و تصاویر بدیع، دنیای تازهای از غزل فارسی را به مخاطب عرضه میکند. نکته جالب توجه، این است که اشعار این کتاب منبع الهام آلبوم موسیقی «ابراهیم» بوده که توسط محسن چاووشی، خواننده برجسته موسیقی پاپ کشور اجرا شده و موفقیت چشمگیری کسب کرده است. «منجنیق» حسین صفا، نه تنها یک کتاب شعر بلکه سفری است در دل زبان و احساس، ترنم روح و تجربه انسانی که خواندنش، ذهن و قلب شما را به شکلی تازه و ملموس لمس خواهد کرد.
حسین صفا در «منجنیق» از قالبهای سنتی غزل فاصله گرفته و زبان و تصویرسازیهایی جدید را به خدمت گرفته است. واژگان انتخابی او بسیار دقیق و هوشمندانه هستند؛ کلماتی که بدون اجبار و فشار، حس و حال خاصی را به خواننده منتقل میکنند. «منجنیق» روایتگر زندگی و سرنوشت است، اما این روایت تلخ و بیپرده است، گویی شاعر جان بر لب آمده و حقیقت زندگی را هم سو با نگاه عاشقانه و عرفانی به تصویر کشیده است. این سبک نوین در غزل فارسی، علاوه بر شباهتهایی به قالب کلاسیک، ابعاد تازه و منحصر به فردی دارد که آن را از سایر آثار متمایز میسازد. از ویژگیهای برجسته این کتاب، تصاویر شعری خلاقانه و منحصربهفردی است که حسین صفا میآفریند؛ ترکیبی ست از نوآوری ژرف و بازآفرینی معانی پیشین در قالبی نو. این تصاویر، هم برای خوانندگانی که به سرعت میخوانند و هم برای کسانی که به تفحص در عمق استعارهها علاقهمندند، جذاب و ارزشمند است. آنچه که در «منجنیق» میخوانید، علاوه بر عشقی عمیق، حکایتی عرفانی و فلسفی نیز هست که ارزش چندین بار خواندن را دارد.
دوستداران شعر و ادبیات معاصر و کلاسیک فارسی که به دنبال غزلهایی تازه با نگاه نو و زبان بدیع هستند. علاقهمندان به غزلیات عاشقانه و عرفانی که در کنار احساس عمیق، به زیبایی تصویر و نوآوری در واژه میاندیشند. کسانی که به موسیقی پاپ ایرانی و آثار محسن چاووشی علاقه دارند و میخواهند ریشههای شعری این آثار را بیشتر بشناسند. هر خوانندهای که دوست دارد تجربهای متفاوت از شعر فارسی داشته باشد و غزل را نه به عنوان قالبی تکراری، بلکه به عنوان دریچهای زنده به احساسات بشناسد.
جهان فاسد مردم را بریز دور و در این دوری به عطر نافهی خود خو کن کمین بگیر جهانت را سپس شکارچیانت را به تیر معجزه آهو کن/ مفصلاند زمستانها و برف نسخهی خوبی نیست برای سرفهی گلدانها گلی نمانده است، خودت گل باش تو را بکار و شکوفا شو تو را بچین و تو را بو کن! / کسی نمیشنود ما را اگر که روی سخن داری و درد حرف زدن داری اگر دهان خودت هستی اگر زبان خودت هستی به گوشهای خودت رو کن/ عمیق من تو که میگفتی از ارتفاع نمیافتی! / هنوز فرصت اگر داری به یاد لانه که افتادی درون ساعت دیواری مقام کرده و کوکو کن/ مسم که پخش و پلا هستم دچار درد و بلا هستم تو عادلی که طلا هستی به کیمیای مساواتت تو را بدل به خودت اما مرا بدل به ترازو کن/ تو را ببوس که لبهایت هنوز طعم عسل دارد تو را بخواه که آغوشت هنوز میل بغل دارد تو را بکار و شکوفا شو تو را بچین و تو را بو کن. آری! جهانم جهنم غمگینی ست بیهم قفس شدن غم غمگینی ست چون از شما هزار جهان دورم غمگینتر از جهان شما هستم/ اندوهتان به شکل جفاهاتان طوری عبور میکند از من که حس میکنم شما شب بارانی من نیز ناودان شما هستم/ گنجشکهای سادهی خوشحالی! من با هوای آبی و نمناکم با ارتفاع روشن و غمناکم عمری ست آسمان شما هستم/ پایان شاهنامهی ناخوش من خاکستر غرور سیاوش من من سربه دار و سوخته پر، گویا من نیز قهرمان شما هستم
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir