کتاب «پسر» نوشته فلوریان زلر، آخرین نمایشنامه از سهگانه خانوادگی این نویسنده برجسته فرانسوی است. این کتاب روایت پیچیدهای از دوران بلوغ یک نوجوان 17 ساله به نام نیکلا است که پس از ترک مدرسه و تغییر رفتار، خانواده و خواننده را با سوالات عمیقی درباره تغییرات و بحرانهای درونی نوجوانی روبهرو میکند. خواندن «پسر» فرصتی است برای درک بهتر دنیاهای درونی نوجوانان و بحرانهای نسلی که امروزه بسیار قابل لمس و پراهمیتاند. این اثر، همچون دو نمایشنامه قبلی زلر، همتراز اثری ادبی و در عین حال نمایشی است که عمق احساسات و واقعیتهای تلخ زندگی را بدون اغراق عرضه میکند.
«پسر» پایانی است بر سهگانهای که زلر پیشتر با «مادر» و «پدر» آغاز کرده و در هرکدام به نوعی به روابط خانوادگی و چالشهای روانشناختی اعضای آن پرداخته است. این نمایشنامه اولین بار در فوریه 2018 در پاریس اجرا شد و شخصیتهایی چون پییر، آن، سوفیا، نیکلا، دکتر و پرستار مرد را در خود جای داده است. نیکلا دیگر کودک همیشه خندان نیست؛ او در رازها و دغدغههای نوجوانی غرق شده و مخاطب را به سفری روانشناختی و عاطفی دعوت میکند که جلوههای خیانت، دروغ و فراموشی در آن برجستهاند. درباره این کتاب باید گفت، فلوریان زلر در آثار خود توانسته ترکیبی هوشمندانه از روانشناسی عمیق شخصیتها و تحلیلهای جامعهشناسانه را ارائه دهد. «پسر» با دیالوگهای دقیق و طراحی صحنههای پرتنش، تصویری واقعی و ملموس از بحران بین نسلی و نابرابریهای عاطفی خانوادهها خلق کرده است. برخلاف بسیاری از نمایشنامهها که صرفا برای اجرا نوشته شدهاند، «پسر» میتواند هم خوانده و هم اجرا شود و تجربهای متفاوت برای هر دو حالت رقم بزند.
چرا باید این کتاب را خواند؟ نمایشنامه «پسر» یکی از آثار برجسته زلر است که بحرانهای نوجوانی و تأثیرات روانی آن را با زبان ساده اما قدرتمند به تصویر میکشد. این اثر نهتنها برای عاشقان ادبیات نمایشی بلکه برای هر کسی که به فهم عمیقتر از رابطه والدین و فرزندان و پیچیدگیهای زندگی روانی انسانها علاقهمند است، جذاب خواهد بود. پایانبندی غافلگیرکننده و فضاسازی هوشمندانه موجب میشود خواننده تا آخرین صفحه با شخصیتها همراه باشد و تأملی عمیق در تجربه انسانی داشته باشد.
به ادبیات نمایشی و به خصوص نمایشنامههای فرانسوی علاقهمندند. دنبال تحلیلهای روانشناختی و جامعهشناختی در قالب هنریاند. دوست دارند درباره روابط پیچیده خانوادگی و تأثیرات آن بر روحیه نوجوانان بیشتر بدانند. تجربه خواندن یا تماشای نمایشنامههایی با مضمونهای دراماتیک و عاطفی را میپسندند.
«نیکلا: حالم رو به هم میزنی. پییر: چی؟ (درنگ.) چی گفتی؟ نیکلا: تو واسه من در مورد زندگی و کار سخنرانی میکنی، درحالیکه ما رو مثل گه ول کردی و حتی پشت سرت رو هم نگاه نکردی... پییر: چی؟ نیکلا: ادای آدمهای برتر رو درمیآری، ولی عملاً مثل آشغالی. پییر سعی دارد آرامشش را حفظ کند. پییر: حرفت رو پس بگیر نیکلا! نیکلا... میشنوی؟ همین الان حرفت رو پس بگیر! نیکلا: آشغال! پییر: من آشغالم؟ من؟ (نیکلا سعی دارد از خود دفاع کند، ولی پییر او را میگیرد.) چند سال مواظبت بودم! چیزی کم داشتی؟ من همیشه واسه تو همه کار نکردم؟ جواب بده! (نیکلا جواب نمیدهد. صدا بالا میرود و پییر تقریباً در حال گریه کردن است. ناامیدانه پسرش را بیش از پیش تکان میدهد.) تو رو خدا جواب بده! (پییر همچنان ناامیدانه او را تکان میدهد و این حرکت تقریباً به جنگ فیزیکی تبدیل میشود.) چند سال... میشنوی؟ من مواظبت بودم. با مادرت موندم... پس چرا این رو میگی؟ چرا؟! نیکلا: ولم کن! پییر: چون عاشق یه زن دیگه شدم؟ آره؟ جرم من اینه؟ چه ربطی به تو داره؟ هان؟ من حق دارم زندگیم رو دوباره بسازم. گندت بزنن! زندگی منه! میشنوی؟ (پییر تقریباً فریاد میزند.) زندگی منه! (هر دو روی زمین میافتند. درنگ. نیکلا ترسیده است. فکر نمیکرده پدرش انقدر خشن رفتار کند. پییر هم به سختی نفس میکشد و به خود میآید. درنگ. پییر به نشانهٔ آرام کردن نیکلا دست روی شانهٔ او میگذارد، ولی دور میشود تا تنش بخوابد. به سختی نفس میکشد. اشکهایش را پاک کرده و سعی میکند آرام شود. نیکلا هنوز تکان نمیخورد. مانند بچهٔ 6 سالهای است که ترسیده است. پییر به سوی نیکلا برمیگردد.) متأسفم نیکلا. نمیدونم چهم شد. (میخواهد کمکش کند که بلند شود، ولی نیکلا او را پس میزند و بیکمک او بلند میشود و با خشم او را نگاه میکند. سپس به سوی در ورودی آپارتمان میرود.) نیکلا، لطفاً...»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir