به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







تنگناها









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب «تنگناها» نوشته ژاک دریدا یک سفر نفس‌گیر در دل بحران‌هاست؛ جایی که هر حرکت و هر تصمیم، سرنوشت‌ساز است. این اثر پرکشش با روایتی روان و پرجزئیات، خواننده را در دل تلاطم‌ها می‌برد و نشان می‌دهد که انسان چگونه می‌تواند در سخت‌ترین شرایط رشد کند، از پس مشکلات بربیاید و معنای واقعی اراده و امید را لمس کند. «تنگناها» اثری است که فراتر از یک رمان یا روایت معمول حرکت می‌کند. نویسنده با قلمی قدرتمند داستان انسان‌هایی را روایت می‌کند که در چالش‌های بزرگ زندگی قرار می‌گیرند و مجبورند مسیرهای جدیدی را برای بقا و موفقیت پیدا کنند. داستان با فضاسازی دقیق و شخصیت‌پردازی عمیق، مخاطب را چنان درگیر می‌کند که فراموش می‌کند مشغول خواندن است؛ گویی خود در آن شرایط نفس‌گیر ایستاده است. روایت این کتاب نه‌تنها از بحران‌های بیرونی، بلکه از تنگناهای درونی هر انسان نیز سخن می‌گوید و با بررسی زوایای پنهان روح، به شناخت بیشتر خودمان کمک می‌کند.

خواندن کتاب «تنگناها»را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

افرادی که علاقه‌مند به داستان‌های عمیق روان‌شناختی و سرشار از چالش هستند. کسانی که دنبال الهام و انگیزه برای عبور از بحران‌های شخصی یا حرفه‌ای می‌گردند. علاقه‌مندان به سبک نوشتاری قوی و شخصیت‌پردازی زنده و ملموس. دانشجویان، متخصصان و مشاوران حوزه روانشناسی و توسعه فردی. هر کسی که می‌خواهد در مواجهه با تنگناهای زندگی، راهی تازه و نگرشی نو پیدا کند.

در بخشی از کتاب «تنگناها» می‌خوانیم

«همه مانند هم نمی‌میرند، البته اگر بتوان چنین چیزی گفت. در سراسر زمان، آن‌ها هیچ وقت به یک شکل نمرده‌اند. در اینجا تنها تکنیه‌ها را نداریم، بلکه مشترکات هم وجود دارد. آیا به خاطر دارید که فرهنگ‌های مرگ وجود دارد؟ و مرگ در گذر از مرز‌ها، از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر، تغییر سیما، معنا، زبان یا حتی کالبد می‌دهد؟ فیلیپ ارییه در مقالاتی دربارهٔ تاریخ مرگ در باختر زمین در سده‌های میانی می‌نویسد: «مرگ تغییر کرده است. » عقل سلیم این را می‌گوید. بی‌تردید باید فراتر رفت و گفت: خود فرهنگ، فرهنگ در کل، از لحاظ جوهری، پیش از هر چیز، حتی مقدم بر همه چیز فرهنگ مرگ است. پس در نتیجه، تاریخ مرگ است. بدون مناسک نیاکان، آیین‌سازی از عزاداری و قربانی، مکان‌های نهادی و شیوه‌های به خاک سپاری، فرهنگی وجود ندارد، حتی اگر برای خاکستر‌های سوزانده شده باشد. بدون پزشکی هم فرهنگی وجود ندارد، و پزشکی‌ای بدون این افق، این افق بسیار تکنینه که از زمان یونانیان «افق» نامیده می‌شود، و مرگ را، اگر بتوان گفت، بیماری تضمین می‌کند. خود مفهوم فرهنگ می‌تواند با فرهنگ مرگ هم معنا بنماید، گویی فرهنگ مرگ در نهایت درازگویی یا همان گویی است. اما تنها این زیاده گویی می‌تواند تفاوت فرهنگی و شبکهٔ مرز‌ها را خوانا کند. »

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه