به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







ویکتوریا









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب «ویکتوریا» اثر «کنوت هامسون» است. این رمان عاشقانه‌ی نروژی، یکی از آثار برجسته و شاخص قرن بیستم ادبیات اسکاندیناوی محسوب می‌شود که داستانی عمیق و پرکشش از عشق میان دو جوان از طبقات اجتماعی متفاوت را به تصویر می‌کشد و دغدغه‌هایی چون طبقه اجتماعی، غرور، فقر و جدال‌های درونی شخصیت‌ها را با ظرافت روایت می‌کند. نسخه الکترونیکی این اثر در «طاقچه» قابل خرید و دانلود است.

درباره کتاب «ویکتوریا»

«ویکتوریا» یکی از شاهکارهای «کنوت هامسون» است که نخستین بار در اواخر قرن نوزدهم منتشر و به سرعت جایگاهی ویژه در ادبیات نروژ و جهان به دست آورد. داستان این رمان در فضایی روستایی و اشرافی جریان دارد و روایتگر عشقی ممنوع بین ویکتوریا، دختر ارباب قلعه، و یوهانس، پسر یک آسیابان، است. میان آن‌ها دیواری محکم از تفاوت‌های اجتماعی ایجاد می‌شود که مسیر عشقشان را پر از کشمکش و پیچیدگی می‌کند. سبک روان‌شناسانه و زبان تصویری هامسون، فضاسازی شاعرانه، توصیف دقیق احساسات و تضادهای اجتماعی، تجربه‌ای منحصر به فرد در خواندن رمان عاشقانه کلاسیک ارائه می‌دهد. این داستان علاوه بر عشق، بازتابی از جامعه نروژ در آستانه مدرن‌شدن است که در آن فقر، غرور و فاصله طبقاتی رنگ تازه‌ای می‌گیرند. داستان «ویکتوریا» با معرفی یوهانس، پسری خیال‌پرداز و حساس از طبقه پایین، آغاز می‌شود که در کودکی رابطه دوستی دیرینه‌ای با ویکتوریا، دختر خانوادۀ اشرافی قلعه، دارد. عشق آغازین آن‌ها در دنیای کودکانه‌شان رشد می‌کند، اما بزرگ‌تر که می‌شوند، موانع اجتماعی، انتظارات خانواده‌ها و حضور رقیبانی مانند اوتو و کامیلا، فاصله میانشان را بیشتر می‌کند. روایت هامسون درگیرکننده است و با پرداختی دقیق به احساسات پیچیده، تردیدها و کشمکش‌های درونی شخصیت‌ها، سرگذشتی از عشق و جدایی خلق می‌کند که در برابر محدودیت‌های طبقه و غرور اجتماعی قرار دارد. در فضایی روستایی و نوستالژیک، این قصه عاشقانه پیچیده با لحظاتی از وصال، سوءتفاهم و انتخاب‌های دشوار پیش می‌رود و سرنوشت شخصیت‌ها به گونه‌ای به هم گره می‌خورد که خواننده را مشتاق دنبال کردن ادامه مسیر می‌کند.
چرا باید کتاب ویکتوریا را خواند؟
«ویکتوریا» بیش از یک داستان عاشقانه ساده است؛ این رمان شما را به ژرفای عواطف انسانی می‌برد و به شکل استادانه‌ای تضاد میان احساسات پاک و واقعیت‌های تلخ اجتماعی را به تصویر می‌کشد. مطالعه این کتاب فرصتی است برای درک ظرافت‌های روان‌شناختی شخصیت‌ها، کشف زیبایی‌های سبک نویسندگی هامسون و بازشناسی پیچیدگی‌های جامعه‌ای که در آستانه تغییر بود. این اثر، خواننده را با فضایی شاعرانه و پرجزئیات از عشق‌های ممنوع، غرور طبقاتی و گذر زمان همراه می‌سازد و از این رو یک اثر کلاسیک و ماندگار در ادبیات عاشقانه جهان به شمار می‌آید.

خواندن کتاب «ویکتوریا» را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

این کتاب را به علاقه‌مندان به رمان‌های عاشقانه عمیق، دوستداران ادبیات کلاسیک اروپایی و به ویژه کسانی که به موضوعاتی چون تفاوت‌های طبقاتی، کشمکش‌های درونی و پیچیدگی‌های روابط انسانی علاقه دارند، پیشنهاد می‌کنیم. همچنین برای خوانندگانی که تمایل دارند با ادبیات برجسته‌ی اسکاندیناوی آشنا شوند و از داستان‌هایی با فضاسازی دقیق و روان‌شناسی قوی لذت ببرند، «ویکتوریا» گزینه‌ای بی‌نظیر است.

در بخشی از کتاب «ویکتوریا» می‌خوانیم

«در خیال. قلعه‌ای مرجانی در اعماق اقیانوس می‌دید. شاهزاده‌خانمی از پنجره‌ی قلعه او را صدا می‌زد: «بیا داخل!»در همین افکار بود که ناگهان شنید کسی او را صدا می‌زند: «یوهانس!» صدای پدرش او را از رژیا بیرون کشید._ «از قلعه برایت پیغام آورده‌اند. تو باید جوانان را به جیوه بفرستی.یوهانس با عجله به راه افتاد. این بار شسانس به او روی آورده بود؛ او باید به قصری می‌رفت که شبیه عمارتی مجلل. اما کو چک بود. این عمارت انفرادی که در مکانی بسیار زیبا قرار داشت. با چشم‌اندازی خارق‌العاده احاطه شده بود. یک‌سو خلیج و سوی دیگر جنگلی انبوه دیده می‌شد و در دوردست‌ها کابه های کوچکی به چشم می‌خورد. جذگل های سرسبز با پوشش گیاهی متنوع آنجا را زینت داده بودند. در میان این منظره. خانه‌ای سفید و چوبی با پنجره های هلالی و برجی گرد دیده می‌شد. هر گاه تا ورودش را خوشامد بگویند.یوهانس به بندر گاه رفت و جوانان را ملاقات کرد. به آن‌ها کمک کرد سوار قایق شوند. او بیشترشان را از شان بودند. همه جکمه‌های بلندی پوشیده بودند جون قرار بود از آب عبور کنند. اما ویکتوریاء دختر 10 ساله‌ی ارباب. کفش‌های مخصوص رقص به پا کرده بود. پوهانس با لبخند پرسید: «می‌خواهی کمکت کنم پیاده شوی؟»ناگهان اوتو. جوان 15 ساله‌ی شهری» جلو آمد و با لحنی مطمئن گفت: «به من اجازه می‌دهی؟)سپس ویکتوریا را بغل کرد و پایین گذاشت.پوهانس با نگاهی کنجکاو به این صحنه خیره شد. صدای ویکتوریا را شسنید که از اوتو بابت کمکش روی شساهه‌ی او زد و گفت: (خوب. تو مراقب قایق ویکتوریا به‌جای او پاسخ داد: «یوهانس... بله, او قایق را نگه می‌دارد.»

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه