کتاب «بنگاه کارآگاهی لاسه و مایا: ماجرای الماس» نوشته مارتین ویدمارک، یکی از جلدهای مجموعه محبوب و پرطرفدار بنگاه کارآگاهی است که قصههای ماجراجویانه دو همکلاسی باهوش، لاسه و مایا، را در شهر خیالی والهبی روایت میکند. این اثر که بخشی از مجموعه چهارجلدی «بنگاه کارآگاهی لاسه و مایا» است، با زبانی ساده و داستانی پرکشش برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است و در کنار تصویرسازیهای جذاب هلنا ویلیس، تجربهای دلنشین و آموزنده را برای خوانندگان رقم میزند. داستانهای این مجموعه نه تنها سرگرمکننده، بلکه مهارتهای تفکر منطقی، حل مسئله و تقویت هوش هیجانی کودکان را نیز بهبود میبخشند. «ماجرای الماس» با ترکیب رمز و راز و هیجان، تجربهای متفاوت و جذاب برای دختران و پسران نوجوان است که علاوه بر سرگرمی، مهارتهای مهم زندگی را به آنها منتقل میکند.
در این داستان هیجانانگیز، جواهرفروش شهر والهبی به نام «محمد قیراط» با مشکلی بزرگ روبرو شده است؛ چند قطعه الماس گرانقیمت از مغازهاش به سرقت رفتهاند و هیچ سرنخی از دزد در دست نیست. شک و گمانها به سمت کارکنان مغازه، شامل سیولئاندر، توره مودیگ و لوللو اسمیت میرود، اما پلیس شهر کوچک والهبی نتوانسته راز این سرقتها را کشف کند. از این رو، لاسه و مایا به عنوان کارآگاهان جوان وارد عمل میشوند تا با خرد و زرنگی خود معمای دزدیدن الماسها را حل کنند.
کودکان و نوجوانانی که به داستانهای معمایی، کارآگاهی و ماجراجویی علاقهمندند، والدین و مربیانی که به دنبال کتابهای آموزنده، سرگرمکننده و مناسب گروه سنی نوجوان هستند، دوستداران ادبیات کودک و نوجوان که میخواهند با ادبیات سوئدی و بومی آشنا شوند و کسانی که دوست دارند مهارتهای حل مسئله، تفکر نقادانه و همکاری را در فرزندانشان تقویت کنند.
فصل سوم - تجسس آغاز میشود: روز بعد هوا آفتابیه. لاسه و مایا با اتوبوس به خیابان کلیسا میرن. هرکدوم یه کیف به همراه وسایل کارآگاهی به همراه دارن. وقتی به کلیسای قدیمی میرسن از اتوبوس پیاده میشن. مغازهی طلافروشی محمد قیراط طرف دیگهی خیابان، بین کافه و ادارهی پست قرار داره. لاسه و مایا چند لحظه میایستند و به مغازه نگاه میکنن. ساختمان مغازه سه طبقهست. مغازه طبقهی پایین ساختمان قرار داره. لاسه میگه: «پس به این ترتیب میدونیم که یه دزد الماس داخل اون ساختمونه. دونستنش کمی ترسناکه.» مایا میگه: «بیا بریم کارمونو شروع کنیم.» و با سر به طلافروشی اشاره میکنه. اونا از خیابان رد میشن و در مغازه رو باز میکنند. با باز شدن در زنگوله به صدا در میاد. مایا با دقت به اطراف نگاه میکنه...
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir