کتاب دوربین: «دوالپا» این اولین کلمه آی بود که بعد از گره خوردن نگاهش با چشمان خرس نایاب وسط میدان به ذهنش رسید. انگار هم دیگر را میشناختند. قبل از این که به هم خیره شوند، خرس داشت تکهآی کاغذ را زیر صخرهی بزرگ وسط قفس قایم میکرد و مرد میخواست تا از همسرش عکس بگیرد. همیشه از این عکسها بیزار بود...
نظرات کاربران
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.