به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02166963155
11 ٪
۳۴۰٬۰۰۰
۳۰۲٬۶۰۰
تومان
افزودن به سبد خرید

کتاب‌های مشابه







سر بلند - زندگینامه شهید مدافع حرم محسن حججی









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب «سربلند» روایتی است مستند داستانی از کودکی تا شهادت محسن حججی است. کتاب سر بلند مخاطب را با ابعاد مختلف شخصیتی شهید آشنا کند؛ ابعادی از زاویه دید خانواده، دوستان و همرزمان. همچنین گفتنی است این کتاب حاوی اسناد، تصاویر و دلنوشته‌های شهید حججی نیز می‌باشد. کتاب «سربلند» زندگی مستند داستانی شهید حججی به قلم محمد علی جعفری نوشته شده است.

درباره کتاب "سربلند"

کتاب "سربلند" نوشتهٔ محمدعلی جعفری، اثری ماندگار است که به زندگی شهید مدافع حرم، محسن حججی، می‌پردازد. این کتاب توسط نشر شهید کاظمی منتشر شده و در آن، زندگی یک جوان 27 ساله به تصویر کشیده می‌شود که با انتخاب‌های خود، مسیر زندگی‌اش را تعیین کرده است.

کتاب "سربلند" به روایت زندگی محسن حججی از زبان دوستان، نزدیکان و خانواده‌اش پرداخته و لحظات شیرین و تلخ زندگی او را به تصویر می‌کشد. این اثر در شش بخش نوشته شده و در انتهای آن، آلبوم تصاویر و اسنادی از زندگی شهید حججی قرار دارد. با توجه به محتوای غنی و احساسی این کتاب، تا کنون به چاپ شانزدهم رسیده و بیش از 40000 نسخه از آن منتشر شده است.

محسن حججی کیست؟
محسن حججی (21 تیر 1370 – 18 مرداد 1396) یکی از نیروهای مدافع حرم بود که در عملیاتی در منطقه مرزی الولید به اسارت نیروهای داعش درآمد و پس از دو روز به شهادت رسید. او به عنوان نمادی از ایثار و فداکاری شناخته می‌شود.

پیشنهاد مطالعه

این کتاب به تمام علاقه‌مندان به ادبیات خاطرات و زندگی‌نامه‌ها پیشنهاد می‌شود. خواندن "سربلند" نه تنها نگاهی عمیق به زندگی یک جوان ایثارگر می‌اندازد بلکه الهام‌بخش نسل جدید برای انتخاب‌های درست و مبارزه با ظلم و ستم است.

در بخشی از کتاب سر بلند می‌خوانیم

برگشتم به حاج‌سعید گفتم: «آخه من چطور این بدن ارباً اربا رو شناسایی کنم؟!» خیلی به هم ریختم. رفتم سمت آن داعشی. یک متر رفت عقب و اسلحه‌اش را کشید طرفم. سرش داد زدم: «شما مگه مسلمون نیستید؟» به کاور اشاره کردم که «مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟» حاج‌سعید تندتند حرف‌هایم را ترجمه می‌کرد. آن داعشی خودش را تبرئه کرد که این کار ما نبوده و باید از کسانی که او را برده‌اند بپرسید. فهمیدم می‌خواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که «کجای اسلام می‌گوید اسیرتان را این‌طور شکنجه کنید؟» نمایندۀ داعش گفت: «تقصیر خودش بوده!» پرسیدم: «به چه جرمی؟» بریده‌بریده جواب می‌داد و حاج‌سعید ترجمه می‌کرد: «ازبس حرصمون رو درآورد، نه اطلاعاتی به ما داد، نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود...»

 

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه